ساقی کوثر
دینی فرهنگی پژوهشی
دینی فرهنگی پژوهشی
عشق حسی است به معنای دوست داشتن فرد یا چیزی
است. همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف یا جاذبهای
شدید است که محدودیتی در موجودات ومفاهیم ندارد اما
محدودیت در فکر و عملکرد دارد و میتواند در حوزههایی
غیرقابل تصور ظهور کند.
گاهی عشق بیش از حد میتواند شکلی تند و سخت و
غیرعادی به خود بگیرد که گاه زیانآور و خطرناک است و
گاه موجب احساس شادی و خوشبختی میشود.
عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبهای و عبادی به
نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در
ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی
مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک
خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود
معروف است و ادعا میکند همواره بین آنکه میپرستد و
آنکه پرستیده میشود تفاوت وجود ندارد. عشق حقیقتی
است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به
صورت موجودی منزوی تفسیر میکنیم.
قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آوردهاست:
و از نشانههای خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان
برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان
دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی
که میاندیشند قطعاً نشانههایی است.
بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، بیان عشق میان دختر و پسر
(بدون قصد ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه
و ایجاد مشکلات دیگر در میان است، ولیکن خواستگاری
برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که نگرانی از بروز گناه و
فساد جنسی، در میان نباشد، داشتنِ صرفِ محبت و عشقِ
قلبی اشکالی ندارد.
از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید
«تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج
نمیشود و همواره در خاطر او باقی میماند»
در احادیثی که از امامان شیعه نقل شده که باید عشق و
دوستی نسبت به همه موجودات داشته باشید تا آنجا که
حتی اگر شما سوار بر اسب خود به چشمه و رود آبی
رسیدید و هم شما و هم حیوان تشنه بودید ابتدا باید
حیوان را سیراب نمایید و بعد خود آب بنوشید.
هدف از عشق مجازی رسیدن به عشق حقیقی بوده و اگر
همراه با عفت باشد، انسان را بعد از تحولات و دگرگونی
هایی بنیادین به آستانۀ عشق الهی خواهد رساند که
مطلوب اصلی دین و باطن حقیقی آن چیزی جز رسیدن به
مقام محبت الهی نیست؛ به ویژه در اسلام توجه عمدهای به
این مطلب شده و امامان و عرفای بزرگ ما الگوهای عشق و
دلدادگی به خدا و واصلان حریم قدس الهی بوده اند.
وقتی از امـام صـادق(ع) درمورد ماهیت عشق (عشق
مجازی) سؤال شد، فـرمـود: «دلهایى از یاد خدا تهى مى
گردد و خداوند محبت غیر خود را به آنها می چشاند»
از این دیدگاه، عشق مجازی چیزی جز غفلت از یاد معشوق
حقیقی نیست و فرد به آن مبتلا میشود تا در اثر عذاب
حاصل از آنکه خود لطف الهی است، به فطرت توحیدی و
عشق ازلی رجعت داده شود.
در واقع عشق به خدا و یاد عاشقانه او، انسان را به فطرت
الهی خود نزدیک کرده و از عذاب رها میکند وباعث آرامش
و اطمینان قلبی میشود. توجه به زندگی سراسر آرامش و
وارستگی عرفا این مطلب را نشان میدهد که ذره های از
لذت و آرامشی که آنان در عشق الهی تجربه میکنند را
طالبان عیشهای دنیوی نچشیده و از آن محروم بوده اند.
هرچند عشق الهی مستلزم رها کردن دنیا و تعلقات آن است
اما این امر، الزاماً به معنای بی بهره بودن از موهبتهای
حیات دنیوی و جلوههای مجازی آن نیست؛ تفاوت در این
است که دیگر هیچ عذاب و وابستگی در این روابط و
برخورداریهای عالم کثرت نبوده و تعلقی ذاتی بهبود و نبود
آنها وجود نخواهد داشت. بنابر این، کسی که عاشق خدا
باشد محبتی به دور از نیاز و از سرعشق به محبوب حقیقی،
نسبت به همۀ مخلوقات الهی دارد.
هدف از عشق مجازی رسیدن به عشق حقیقی بوده و اگر
همراه با عفت باشد، انسان را بعد از تحولات و دگرگونی
هایی بنیادین به آستانۀ عشق الهی خواهد رساند[1] که
مطلوب اصلی دین و باطن حقیقی آن چیزی جز رسیدن به
مقام محبت الهی نیست؛ به ویژه در اسلام توجه عمده ای
به این مطلب شده و امامان و عرفای بزرگ ما الگوهای
عشق و دلدادگی به خدا و واصلان حریم قدس الاهی بوده
اند.
کسی که دل از معشوقهای غیر خدایی برکنده و عزم عشق
الهی کرده است و دوست دارد که عاشق خدا باشد، در واقع
به مقام خاصی از لحاظ سلوک روحی دست یافته است که
باید آن را قدر بداند. قلب چنین کسی سراسر عشق و سوز و
عطش روحی بوده و آماده است تا آن را به صاحب اصلی
اش تحویل دهد؛ در واقع چنین کسی گوهره وجود خود را
که همان دل او است، از بازار بیمعرفت عشقهای دنیوی
باز پس گرفته و از اسارت و عذاب رهایی یافته است.
وقتی از امـام صـادق(ع) درمورد ماهیت عشق (عشق
مجازی) سؤال شد، فـرمـود: «قلوب خلت من ذکر الله
فأذاقها الله حب غیره»؛[2] دلهایى از یاد خدا تهى مىگردد
و خداوند محبت غیر خود را به آنها مىچشاند. چه بسا این
آیه قرآن نیز به همین مطلب اشاره داشته باشد که می
فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ
نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى»؛ و هر کس از یاد من روى گردان
شود، عیشی دردناک و سخت خواهد داشت و روز قیامت،
او را نابینا محشور می کنیم! از این دیدگاه میتوان عشق
مجازی را به معیشتی پر عذاب و رابطه ای دردناک تعبیر کرد
که گرفتاری در آن حاصل دوری از ذکر الهی است.
بر خلاف عشق مجازی، عشق حقیقی و عشق به خدا و یاد
عاشقانه او انسان را به فطرت الهی خود نزدیک کرده و از
عذاب رها میکند و باعث آرامش و اطمینان قلبی میشود.
توجه به زندگی سراسر آرامش و وارستگی عرفا این مطلب را
نشان میدهد که ذره ای از لذت و آرامش و احساس وجود
که آنان در عشق الهی تجربه میکنند را طالبان عیشهای
دنیوی نچشیده اند و از آن محروم بوده اند. تا به حال هیچ
عاشق صادقی در عشق خدا نادم و پشیمان نبوده و جز
اظهار مستی و شور چیز دیگری در بین نبوده است.
البته عشق الهی مستلزم رها کردن دنیا و تعلقات آن است
اما این امر، الزاماً به معنای بی بهره بودن از موهبتهای
حیات دنیوی نیست، ولی تفاوت اساسی در این است که
دیگر هیچ عذاب و وابستگی در این روابط و برخورداریهای
عالم کثرت نخواهد بود و این برخلاف تصور، به معنای
نابودی و نیستی و انهدام نبوده، بلکه به عکس وجود عارف
بعد از فنا به بقای الهی نایل میشود و عالم مجاز نیز با نگاه
خدایی عارف، حیاتی الهی مییابد و خدا نما میشود؛ چرا که
هیچ تعلق و شرکی در نگاه او نیست:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
چه بسا دنیا از طالب آن گریزان، و مرید کسی است که
عاشق خداوند باشد و محبت عارف نسبت به امور مجازی و
دنیوی نیز محبتی به دور از وابستگی، و از سر عشق به
محبوب حقیقی است. و از عذاب حاصل از این وابستگی و
نیاز هم فارغ است، و هرگز دریای محبت الهی او اسیر امواج
سهمگین عالم مجاز نمیشود و در دام جلوه های مجازی
نمیافتد؛ چرا که همۀ این امور را جلوه حقیقت واحد الهی
میداند و در واقع، محبت او به دنیا از باب محبت کل به
جزء است، نه از باب پرستیدن دنیا.
بنابر این، در نظر عارف همۀ دنیا و مافیها در مقایسه با نظر
بر وجه الله، بازیچه ای بیش نیست؛ از این رو، هرچند که
خداوند هر دو جهان را بر عاشق حقیقی خود میبخشد، اما
او جز خدا را از خدا نمیخواهد و برای رسیدن به محبوب
ازلی خود، طالب فنای خویشتن است تا خداوند در وجودش
تجلی نماید، پس نه از مرگ می هراسد و نه از آن گریزان
است و نه امور دنیوی او را دچار تشویش میکند؛ چرا که
مرگ را جانی دیگر، و نیستی خود را هستی برتری مییابد.
این حالات عرفا و عشاق خدا، در شیدایی و بی اعتنایی به
دنیا و مافیها، همواره باعث انکار، ترس و واهمۀ دلبستگان
عالم مجاز و حاشیه نشینان عشق الاهی بوده است؛ چرا که
هیچ تصوری از حال آنان نداشته و غافل بوده اند که اینان
در همین دنیا در چه وصلی غرق شدهاند؛ از همین رو چون
تصوری از این مقامات ندارند از آن گریزان و ترسانند؛ ترس
از اینکه مبادا داشته های محبوب خود را از دست دهند و
دچار بدبختی و نیستی و تباهی شوند. مَثَل اهل دنیا در
نسبت با عارف همچون مثل کودکی است که بازیچه ای که
از او دل برده است را حاضر نیست به هیچ قیمتی رها کند،
هر چندکه در مقابل بخواهند قصرهای پر شکوه عالم را به او
بدهند، باز هم گمان میکند که میخواهند او را از بازیچه
اش جدا کنند و در فقدان و محرومیت رها سازند.
از این روی، دلدادگان عالم مجاز هرگز نمی خواهند با نیستی
خود و هستی خدا مواجه شوند، هر چند که در نهایت –
پس از مرگ و قیامت- چاره ای جز آن ندارند. اینان از عشق
الهی گریزان بوده و فقط به دعوی عشق در پیشگاه دلبران
جهان دل خوش داشته اند و هرچند خود به عذاب این
رابطه ها گرفتارند، اما هنوز رهایی خود را خوش نمیدارند،
تا آنگاه که به این تحول بزرگ دست یابند.
بنابر این، رابطۀ عاشقانه با خدا مقصود حقیقی انسان بوده
و یک ضرورت وجودی محسوب میشود، بهخصوص در
روزگار ما، بن بستهای بیشمار در بُعد عاطفی و عقیدتی و
اخلاقی و … خواه ناخواه بشریت را به آستانه این بازگشت
بنیادین به عشق حقیقی سوق خواهد داد و نباید از این
حقیقت گریزان بود.
[1]. حدیث مشهور «من عشق فکتم و عف و صبر فمات مات
شهیداً»از نظر عرفا، اشاره به همین حقیقت دارد.
[2]. سألت أبا عبد الله عن العشق قال: «قلوب خلت من ذکر
الله فأذاقها الله حب غیره»، شیخ صدوق، الامالی، ص 669،
کتابخانه اسلامیه، 1363
منابع:
سایتهای: اسلام نت، ویکی پدیا،عشقستان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شکیبا در 1396/12/16 ساعت 12:11:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |