غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام

غدیر از اساسى‏ ترین برنامه‏ هاى پیامبر خدا(ص) براى دوام 

و عزت و شكوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از 

حجة‏الوداع آخرین رسالت ‏خویش را انجام داد. زیرا 

خدایش فرموده بود:” یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من 

ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمك من 

الناس ان الله لا یهدى القوم الكافرین."(مائده/67) اى 

پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و 

اگر نكنى پیامش را نرسانده ‏اى؛ خداوند تو را از گزند مردم 

نگه مى‏ دارد. خداوند گروه كافران را هدایت نمى‏ كند. (1)در

 پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود 

على ‏بن‏ ابى‏ طالب(ع) آیه اكمال دین: «الیوم اكملت لكم 

دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا؛ 

امروز دین شما را كامل كردم و نعمت ‏خود را بر شما تمام 

نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‏» 

نازل (2)و روز غدیر جشن ولایت و وصایت ‏شد.اهل بیت 

پیامبر و امامان بر حق شیعه، كه نگاهبان اسلام حقیقى 

بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر 

فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى 

و به یاد ماندنى را مطرح كنند؛ زیرا در تابش آفتاب 

غدیراهداف والاى پیامبر جامه عمل ‏پوشید و براى فتنه‏ 

انگیزى كج‏ اندیشان فرصت ‏باقى نماند. نگاهى گذرا به 

سیره فاطمه و امیرمؤمنان علیهماالسلام و دیگر امامان 

راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و

 سرنوشت‏ ساز آن هدایت و نیكبختى بشر آشنا مى‏ 

سازد. راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به 

واقعه غدیر و آیات نازل شده درآن توجه بسیار داشته‏ اند. 

برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات(3) نزول 

آیه تبلیغ(4)در سرزمین غدیر را مشهور دانسته‏ اند. از اهل 

سنت ابوالقاسم عبیدالله بن‏ عبدالله حسكانى، از دانشمندان 

اهل سنت، نیز همین را مطرح مى‏كند. او احادیث غدیر را در 

دوازده جزوه دسته ‏بندى كرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء 

حق الموالاة‏» نامیده است.(5)  ابوالعباس احمد بن‏ محمد 

بن‏ سعید مشهور به ابن ‏عقده - مورد اعتماد مذاهب 

چهارگانه اهل سنت - دراین باره كتابى به نام «حدیث 

الولایة‏»(6)تدوین كرده است.علامه امینى نیز كتاب 

گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش 

درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مى ‏كند 

موضعگیرى آشكار ائمه اهل بیت علیهم السلام درباره این 

واقعه مهم است، موضع گیری هایى كه از اهمیت غدیر و 

نقش آن در سعادت بشر پرده برمى‏ دارد. در این مقاله به 

بررسى بخشى از این موضع گیری ها مى‏ پردازیم: فاطمه 

زهرا سلام الله علیها برمزارحمزه سید الشهداء (احد) روزى در

 احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود 

و عزادارى مى‏ كرد. محمود بن ‏لبید فرصت را غنیمت ‏شمرده،

 پس از عزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا(ص)، آیا براى 

امامت و زعامت على بن ‏ابى‏ طالب(ع) از سخنان 

پیامبرخدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟فاطمه فرمود:و اعجبا 

انسیتم یوم غدیر خم؟… اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: 

على خیر من اخلفه فیكم و هو الامام و الخلیفة بعدى و 

سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة ابرار، لئن 

اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم 

لیكون الاختلاف فیكم الى یوم القیامة. (7) شفگتا! آیا حادثه

 عظیم غدیر خم را فراموش كرده ‏اید؟خدا را گواه مى‏ گیرم 

كه خود شنیدم آن بزرگوار مى ‏فرمود: على بهترین كسى 

است كه او را در میان شما جانشین خود قرار مى‏ دهم، على 

[علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است. دو فرزندم 

حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان 

حسین[ع] پیشوایان و امامانى پاك و نیك‏اند. اگر از آنان 

اطاعت كنید، شما را هدایت ‏خواهند كرد و اگر با آنها 

مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان 

حاكم خواهد بود.

على(ع) و استدلال به غدیر

الف) سلیم بن ‏قیس هلالى مى‏گوید: در زمان خلافت عثمان، 

در مسجد النبى(ص) نشسته بودم؛ جمعى از مردم نیز در 

مسجد درحال گفتگو بودند. على بن ‏ابى ‏طالب(ع) به 

پاخاست، سوابق خویش در خدمت‏ به اسلام را برشمرد و 

همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت درباره 

روزغدیرخم فرمود: مردم درباره ولایت و وصایت از پیامبر 

خدا(ص) پرسیدند، در آن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان

 داد تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى كند و توضیح

 دهد، همان‏طور كه درباره نماز، روزه، زكات و حج جزئیات را

 بیان كرده است. آنگاه امام(ع) ادامه داد: «فنصبنی للناس

 علما بغدیر خم… فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان الله - عز

 و جل - مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من

 انفسهم قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت.

 فقال: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد 

من عاداه‏». (8)

در غدیرخم پیامبرخدا(ص) مرا چنین معرفى كرد: اى مردم، 

آیا مى‏ دانید كه خداوند ولى و سرپرست من است و من 

ولى و سرپرست‏ شما مؤمنان هستم؛ و من نسبت ‏به جان 

هاى شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین

 است اى پیامبر خدا. سپس فرمود: على به پاخیز. من 

برخاستم، آنگاه فرمود:هر كس من ولى و سرپرست او 

هستم على بن‏ ابى‏ طالب(ع) براو ولایت دارد؛ بار خدایا 

دوست ‏بدار هركه على را دوست دارد، و دشمن بدار هر كه 

على را دشمن مى‏ دارد…

ب) حدیث غدیر در معركه صفین

على(ع) در یكى از روزها در جمع سپاه خود، كه گروهى از 

مهاجرین و انصار(9)نیز درآن به چشم مى‏ خوردند از زبان 

پیامبر خدا(ص) فضایل خویش را برشمرد. آیات شریف 

«انما ولیكم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون 

الصلاة… (10)» و «لم یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا 

المؤمنین ولیجه (11)» را تلاوت كرد و فرمود: مردم پرسیدند 

یا رسول الله، آیا ولایت اختصاص به بعضى از مؤمنان دارد 

یا براى عموم است؟ درآن هنگام خداوند فرمان داد تا 

پیامبرش ولایت را همانند نماز، روزه، زكات و حج توضیح 

دهد و تبیین كند. درآن وقت پیامبر خدا(ص) در غدیرخم 

مرا ولى امر مردم قرار داد و چنین خطبه خواند: ان الله

 ارسلنى برسالة… من كنت مولاه فعلى مولاه… (12)

ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حكومت

در دوره حاكمیت على بن ‏ابى‏ طالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر 

با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشم‏گیرى پیدا 

كردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبه 

‏هاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بن‏ على(ع) مى‏ 

گوید: پنج ‏ساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، كه 

پدرم خطبه ‏ها را آغاز كرد. او نخست ‏به حمد و ثناى حضرت

 حق پرداخت، صفات ربوبى ‏اش را برشمرد، حاكمیت مطلق 

را از آن وى دانست، نعمت‏هایش را مورد توجه قرار داد و بعد 

خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دوعید بسیار 

بزرگ [جمعه وغدیر] را براى شما در یك زمان قرار داده است؛

 دوعیدى كه هر یك فلسفه وجودى دیگرى را تكامل مى‏ 

بخشد و به وسیله هر یك هدایت در دیگرى اثر مى‏ 

بخشد… سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگى خداوند 

پذیرفته نمى‏ شود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش 

محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمى‏ شود 

مگر با قبول ولایت امر كسى كه خدا فرمان ولایتش را داده 

است؛ و همه این امور سامان نمى‏ پذیرد مگر بعد از توسل و

 تمسك به اهل ولایت.

غدیر از نگاه مولى الموحدین(ع)

على(ع) سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (13)آنچه در باره 

منتخبین خود اراده كرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان

 داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ كند و مجال را از كافران و 

منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد. روزغدیر قدر و 

منزلت ‏بسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و 

حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگرى و 

اظهارعقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تكامل 

دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز شاهد (14)[رسول

 الله(ص)] و مشهود [على بن‏ابى‏طالب(ع)] است، روز در هم 

ریختن پیمانهاى زیر پرده كفر و نفاق است، روز آشكار شدن 

حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى شیطان است، 

روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف كسانى 

است كه آن را تكذیب مى‏كردند امروز بزرگترین روزى است 

كه عده‏اى از شما از آن اعراض كردید، روز هدایت و امتحان

 بندگان خداست، روز آشكار شدن كینه‏هاى نهفته در دلها و 

سینه‏هاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام 

پیامبر(ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] 

است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و

 شمعون و … منشور علوى(ع) در عید غدیرامیر مؤمنان(ع) 

در قسمت آخر خطبه فرمود: رحمت ‏خدا بر شما اى 

مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع بزرگ امروز [غدیر]

 را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ بشمارید].

الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش 

دهید و نیكى و بخشش پیشه كنید. (15)

ب) به برادران دینى خویش به قدر توان نیكى و بخشش 

كنید. (17و16)ج) خداى را در برابر نعمتهایى كه به شما 

ارزانى داشته، شكرگزار باشید.

د) كنار یكدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر 

و گیراتر سازد.

ه) به یكدیگر نیكى كنید تا خداوند به شما الفت و مهربانى 

بیشتر عنایت كند.

و) نعمت‏هاى الهى را به یكدیگر تبریك و تهنیت گویید همان 

طور كه خداوند [در این روز] با اعطاى اجر و ثوابى بیش از 

دیگر اعیاد به شما تهنیت مى‏گوید. بعد فرمود: كمك‏هاى مالى 

به دیگران درامروز (غدیر) به اموالتان بركت مى‏بخشد و 

برعمرتان مى‏افزاید: مهربانى به دیگران سبب رحمت و عنایات

 حق خواهد شد.

ز) با خوش‏رویى و شادمانى یكدیگر را درآغوش بگیرید.

ح) خداوند را برتوفیقات خویش سپاس گویید.

ط) از فقرا و ضعیفانى كه چشم به كمك شما دارند دیدن 

كنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراكشان همراه 

شوید.

بعد حضرت فرمود: یك درهم كمك به فقرا در روز عید غدیر 

با دویست‏ هزار درهم برابر است، بلكه بیشتر خواهد بود.

ى) وقتى یكدیگر را ملاقات كردید مصافحه كنید، به هم 

تبریك بگویید و سلام كنید، كه پیامبر خدا(ص) به منچنین 

فرمان داد. (18)

غدیر خم در خطبه امام مجتبى(ع)

حسن بن‏ على(ع) در برابر طاغوت شام و مردم كوفه 

خطبه‏اى خوانده، مردم را به بالاترین نعمت از دست رفته، 

كه حاكمیت اهل بیت(ع) بود، توجه داد. شایستگى و 

لیاقت ‏خویش و مشروعیت‏ خلافتش را متذكر شد و داستان

 روز بیاد ماندنى غدیر را چنین بازگو كرد: «وقد سمعت هذه 

الامة جدی - صلى الله علیه و آله - یقول: ما ولت امة امرها

 رجلا و فیهم من هو اعلم منه الا لم یزل یذهب امرهم سفالا

 حتى یرجعوا الى ما تركوه و سمعوه - صلى الله علیه و آله - 

یقول لابى: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى

 بعدى. و قد راوه و سمعوه(ص) حین اخذ بید ابی بغدیر و 

قال لهم: من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد

 من عاده ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب ثم قال… 

(19)»

مردم سخن جدم پیامبر(ص) را به یاد دارند كه مى‏ فرمود: 

هر گاه مردم كسى را به رهبرى خویش برگزینند در حالى كه 

لایقتر و آگاهتر از آن فرد وجود داشته باشد، براى خویش 

تیره‏ بختى خریده ‏اند مگر این كه دوباره بدان چه رها كردند

 و به فراموشى سپردند بازگردند و آنچه را كه از پیامبرشان 

درباره پدرم شنیده‏ اند دنبال كنند، رسول خدا مى‏ فرمود: اى 

على تو بعد از من مانند هارون پس از موسى هستى، او 

جانشین برادرش موسى بوده تو نیز جانشین و خلیفه منى؛ 

تنها تفاوت [میان آنها و ما] این است كه بعد از من پیامبرى

 و نبوت نخواهد بود. امام مجتبى(ع) سپس فرمود: این 

مردم پیامبر خود را دیدند و سخنانش را در«غدیر خم‏» 

شنیدند. در آن روز جدم رسول خدا(ص) دست پدرم(ع) را 

گرفت و در برابر آنان گفت: هر كس من مولا و سرپرست او 

هستم على مولاى او خواهد بود؛ خدایا، دوست ‏بدار هر 

كس او را دوست دارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن 

دارد… سپس جدم پیامبر(ص) دستور اكید داد كه، حاضران

 مطالب غدیر را به غایبان برسانند.

منبع: سایت ایران داری

عید قربان آمد و ....


عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم

همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم

حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان

میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم

عید قربان است و هر کی میدهد قربانی اش

آرزو دارم که قربانی قربانت شوم

عید روزه رفت و عید قربان، میرسد نوروز هم

روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم

باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست

گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم

دشت ها پر لاله و باغها پر سنبل شده

تا بکی خواهی که مجنون بیابانت شوم

 سیمای علمی و نقش بارز امام باقر (ع) در حوزه ی معرفتی اسلام

برای ترسیم سیمای علمی و نقش بارز امام باقر (ع) در حوزه 

ی معرفتی اسلام، از سه زمینه میتوان بهره جست:

الف – آن چه اندیشمندان، فقیهان و صاحبنظران علوم اسلامی، 

طی قرون متمادی دربارهی آن حضرت گفتهاند.


ب – شمار شاگردان و تربیت یافتگان مکتب آن امام، و نیز وجود 

چهرههای درخشان علمی و معنوی در میان ایشان.


ج – شیوهی زندگی و درسهای عملی، و نیز آثار علمی بر جای 

مانده از آن پیشوای الهی.

هر یک از این سه منظر، خود میتواند بیانی رسا در توصیف 

شخصیت باقرالعلوم (ع) باشد و به هر کدام میتوان بسنده کرد، 

اما از آن جا که در بررسی این زمینهها، مجال استقصا نیست، از 

هر خرمنی، خوشهای برگرفته، به قدر توان از جلوههای آن آفتاب 

سود باید جست.

برگرفته از کتاب امام باقر علیه السلام جلوه امامت در افق دانش 

نوشته آقای احمد ترابی

ذالحجه ماهی اسرار آمیز

اقوال مختلف درباره شهادت امام جواد(ع)

اقوال مختلف درباره شهادت امام جواد(ع)

چگونگى شهادت امام جواد علیه السلام

در مورد شهادت امام جواد ( عليه السلام) يك دسته از روايات مى‏گويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولى روايتى ديگر مى‏گويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد… به وسيله «اشناس» شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت: پيش از شما اميرالمؤمنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مى‏نوشم. اشناس گفت: بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مى‏شود و اصرار كرد و امام ( عليه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشيد» .

در جاى ديگرى آمده است كه ابن ابى داوود بعد از ماجرايى مربوط به قطع دست سارق كه امام ( عليه السلام) ديگران را مجاب كرد و معتصم به سخن امام عمل كرد و حرف ديگران را رد كرد، معتصم را به كشتن امام تحريك كرد. ابن ابى داوود مى‏گويد: «پس به معتصم گفتم: خير خواهى براى اميرالمؤمنين بر من واجب است و من واجب است و من در اين جهت سخنى مى‏گويم كه مى‏دانم با آن به آتش (جهنم) مى‏افتم!

معتصم گفت: آن سخن چيست؟

گفتم: (چگونه) اميرالمؤمنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده است فقهاء و علماء مردم را جمع كرد و حكم آن حادثه را از آنان پرسيد و آنان حكم آن را به طورى كه مى‏دانستند گفتند و در مجلس، اعضاى خانواده اميرالمؤمنين و فرماندهان و وزراء و دبيران حضور داشتند و مردم از پشت در به آنچه كه در مجلس مى‏گذشت گوش مى‏دادند… آنگاه به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مى‏كنند او از اميرالمؤمنين شايسته‏تر به مقام او است، تمامى سخنان آن علماء و فقهاء را رها كرد و به حكم آن مرد حكم كرد؟ !

پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا در برابر اين خير خواهيت به تو پاداش نيك عطا كند!

پس در روز چهارم يكى از دبيران وزرايش را مأمور كرد تا ابوجعفر ( عليه السلام) را به منزل خود دعوت كند، او چنين كرد ولى ابوجعفر ( عليه السلام) نپذيرفت و گفت: تو مى‏دانى كه من در مجالس شما حاضر نمى‏شوم. آن شخص گفت: من شما را براى ضيافتى دعوت مى‏كنم و دوست دارم بر فرش خانه من قدم بگذارى و من با ورود شما به منزلم متبرك شوم. و فلان بن فلان از وزراى خليفه دوست دارد خدمت شما برسد.

پس آن حضرت ( عليه السلام) به منزل او رفت و چون غذا خورد احساس مسموميت كرد و مركب خود را طلبيد. صاحب خانه از او خواست نرود، ابوجعفر ( عليه السلام) فرمود: بيرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است!

پس در آن روز و شب حال او منقلب بود تا اينكه رحلت نمود.
کتاب: زندگانی امام جواد علیه السلام ص 126

 
مداحی های محرم