وضایف ما در شب قدر 


شب قدر شبى که نفحات معنوى به صورت استثنایى پدید آمده و باید آن را غنیمت شمرد و به توان قدر سود جست. پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

«إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا

خدا را در امتداد ایام، نسیم‏هاى خاص معنوى است به هوش باشید و خود را در معرض آن‌ها قرار دهید».

وظایف ما در این ایام باید در ابعاد فردى و اجتماعى صورت پذیرد و عمدتاً باید در سه محور مهم انجام وظیفه کنیم: خودسازى، رذیلت‌زدایى و اصلاحات اجتماعى.

 1. خودسازى

 در خودسازى اولین گام موفق شدن به مقام «شرح صدر» است.

جان آدمى چون جهان طبیعت است؛ مواد این جهان، تا شکافته و منشرح نگردد، برکت آن، ظاهر نمى‏شود، هسته خرما تا به هم بسته است، شاخه و برگ و ساقه و میوه‏اى ندارد، ولى همین که شکفته شد، به درخت پرگل و با شاخ و برگ و میوه بسیار تبدیل مى‏شود.

زمین بر اثر سرماى زمستان، افسرده و خشک و بى‏روح و بى‏فروغ گشته است، اما پس از بارش باران و تابش آفتاب و نسیم بهارى، سینه‏اش شکافته مى‏شود و از خاک و چمنزارش و حتى از سنگ و صخره‌هایش چشمه‏ها و جویبارها جارى مى‏شود و از هر توده خاکش مرغزار مى‏دمد و در هر قدمش نعمتى جلوه مى‏کند.

روح آدمى نیز تا گرفته و در هم است نه مى‏تواند خیرى بگیرد و نه مطلع خیرى شود. نه توان دارد حقیقتى را بیان کند و نه حقیقتى را دریابد. ولى از زمانى که به شرح صدر توفیق یابد، مى‏تواند هم خوب بیندیشد و بفهمد، هم خوب بیان کند و هم خوب عمل کند و هم دیگران را به خوبى هدایت نماید. روح ملکوتى انسان چون پرنده بوستان، تا بال و پر نگشاید توان پرواز نمى‏یابد. پس قدم نخست در اقدام به خودسازى، نیل به شرح صدر و موفقیت در انبساط و جنبش درونى و روحى است. بدین جهت خداوند در مقام امتنان و شمارش نعمت‌های خویش در خصوص رسول خدا (ص)، نخست نعمت مهم «شرح صدر» را یادآور مى‏گردد و در قالب استفهام تقریرى بیان مى‏دارد که:

«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ

آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم»؟

صعود به این قله عظیم الهى، شرایطى مى‏طلبد که ما تنها به برخى از آن‌ها اشاره مى‏کنیم:

الف. مشارطه و پیمان با خویشتن بر بندگى خالصانه خدا و رهایى از بندگى شیطان؛

«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ

آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که براى شما دشمن آشکار است»؟

ب. برنامه‏ریزى به تناسب استعداد، وقت و توانایى فکرى و جسمى؛ چرا که ایام مبارک و شب‌های قدر براى تقدیر و تنظیم برنامه‌ریزى نوین است.

ج. دعا و نیایش؛ انس و الفت با دعا و به دست آوردن روح نیایش و زمزمه و راز و نیاز با خدا از راه خواندن دعاهاى مأثور همانند ابوحمزه ثمالى و مانند آن.

دعا اعلان نیاز است و التماس از رب بى‏نیاز و متوجه ساختن مدعو به سوى نیایشگر. اعلان نیاز، خود، نهایت تواضع و ذلت و بندگى نسبت به خداوند است؛ و این عمل، رضایت خدا را جلب مى‏کند و سبب نزول خیرات و برکات و سرانجام موجب نیل به مقام رضوان الهى مى‏گردد. این حقیقت را از زبان وحى بشنویم که فرمود:

«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم‏

بگو اگر دعا و راز و نیاز شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایى نمى‏کند».

تا نگرید ابر، کى خندد چمن؟

تا نگرید طفل، کى جوشد لبن؟

به ویژه در شب‌های احتمالى قدر، باید بیشتر از هر زمان دست به دعا برداشت و در خلوت دل، با خدا آشتى نمود؛ و این سیره ثابت عالمان بزرگ شیعه بوده است آن‌ها که از مکتب اهل‌بیت (ع) الهام گرفته‏اند، شب‌های قدر را بهترین بستر براى دعا و عبادت مى‏دانستند.

 دعاى مقبول

 استجابت دعا دو شرط عمده دارد که با تحقق آن‌ها، دعا در پیش خدا مقبول مى‏افتد:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ

و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند. (بگو) من نزدیکم و دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم».

در این آیه دو شرط اصلى اجابت دعا آمده است:

اول: دعاکننده: حقیقتاً دعا کند و به صورت جدى از خدا بخواهد و نه صورتى از دعا باشد و لقلقه زبان: (دعوة الداع)

دوم: فقط خدا را بخواند و از او درخواست کند نه از غیر او. یعنى از علایق غیر خدا قطع کند و خیال نکند که مستقلاً از وسایط، کارى ساخته است و اگر به اسباب خارجى اعتماد کند، از خدا نخواسته است. (اذا دعان) = دعانى

اگر این دو شرط که از «دعا» و «نى» استفاده مى‏شود تحقق یافت، دعا به هدف رسیده و مردود نخواهد شد، مانند دعاى بیمارى که دستش از پزشک و دارو کوتاه شده و قلبش از علل مادى و طبیعى مأیوس گشته و مضطرّ شود، اما باید توجه به وسایط نداشته باشد وگرنه مضطرّ نخواهد بود و دعا از او محقق نخواهد شد.

اسوه‏هاى فقهى و عرفانى شیعه و مسلمانان اهل سلوک و عرفان، در همه حال دست به دعا برمى‏داشتند به ویژه د

ر ایام قدر به دعا و نیایش سفارش مؤکّد داشتند. سالک صادق، امام العرفا آیت‌الله‏ میرزا جواد مَلِکى تبریزى مى‏گوید:

اوقاتى که در آن ساعت دعا مقبول مى‏افتد سه شب قدر از ماه رمضان است و افضل آن‌ها، شب «جهنى» (شب بیست و سوم) آن ماه است.

د. قرائت قرآن: قرائت قرآن گرچه همواره و در همه حال عملى ممدوح و محبوب و تجدید عهد با پیمان‌نامه الهى است، ولى ماه رمضان به ویژه روزها و شب‌های قدر، بسیار توصیه شده است. چرا که بهار قرآن است.

تلاوت آیات وحیانى، هنگامى ارزش مضاعف مى‏یابد که خواننده به مفاهیم آن توجه کند و در معانى کلمات دقیق شود؛ و در پیام آیات تدبر نماید. نیز همزمان با قرائت، معانى آن را در ذهن به تصویر کشد و تجسم بخشد و روح خود را به آن عرضه کند؛ خود را مخاطب مستقیم خداى رحمان بداند و در برابر آن تسلیم شود و به قصد تعبد و محض بندگى آن را بخواند و در دریافت روح معانى قرآن کوتاهى نکند.

 2. رذیلت‌زدایى

 در شب‌های قدر به دو چیز باید توجه بیشتر نمود: یکى: سعادتمندى و قرار گرفتن در ردیف سعادتمندان و انسان‌های خوش‌فرجام، و دوم: دورى از شقاوت و بدبختى و ترک صفات زشت و ناپسند. از این رو است که پیوسته در دعاهاى مخصوص شب‌های احیاء مى‏خوانیم:

«وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ

خدایا امشب نام مرا در میان سعادتمندان و روحم را با شهداى راه حق قرا ده».

با شرح صدر و گشادن دل و جان درون، درب سعادت به روى انسان گشوده مى‏شود؛ و با بستن درب‏هاى عجب و غرور و صفات زشت دیگر درِ شقاوت را مى‏توان به روى خود بست. در این مسیر، بهترین راه، رجوع به ضمیر و عقل بیدار و وجدان سلیم است، باید پیوسته نفس را نکوهش کرد و از عملکرد نادرست گذشته اظهار ندامت نمود و تصمیم بر ترک بدى‏ها در آینده گرفت، به خصوص بدی‌هایی که به ما روحانیان و مبلغان بیشتر روى مى‏آورد، همانند عجب و غرور، که بیمارى روانى بسیار خطرناکى بوده و عمدتاً گریبان‌گیر عالمان و خطیبان برجسته و داعیان دینى مى‏گردد.

«عُجب» خطرناک‏تر از تکبر و خودپسندى است. عجب، احساس خودکفایى در معنویات و احساس غنا و بى‏نیازى در عرصه خودسازى است؛ با این توضیح که عُجب یعنى این که انسان کار نیک خود را بزرگ بشمارد و چون کار نیکى انجام داده، خودش را آدم نیکى بداند و از آن‌جا که در انجام وظیفه کوتاهى نکرده در دل خود مباهات کند و خود را سرافراز و از دیگران که کوتاهى کرده‏اند بهتر بداند و قلباً آن‌ها را تحقیر نماید.

این بیمارى روحى آثار و پیامدهاى ناگوارى در پى دارد و اگر انسان متوجه نفوذ چنین بیمارى در روح خود نشود، رفع و دفع آن بسیار مشکل خواهد شد.

مرحوم شیخ عباس قمى می‏نویسد: از احادیث چنین بر مى‏آید که عجب از گناهان ظاهرى سخت‏تر است، براى اینکه عجب گناه دل است. گناهان ظاهرى با توبه از بین می‏رود و عبادات کفّاره آن‌ها مى‏گردند، اما عجب که صفتى است نفسانى، هم زایل کردنش مشکل است و هم عبادات را فاسد مى‏کند و مضرات بسیار دارد از جمله آنکه: آدمى را متکبر مى‏سازد و گناهانش را از یادش مى‏برد و در اثر غرور، خود را از مکر و عذاب خدا ایمن می‌داند و مى‏پندارد که او در پیشگاه خدا مقام و منزلتى دارد.

افزون بر آن، شخص مبتلا به عجب از بس که به رأى و عقل خود، معتقد است از سؤال و استفاده و استشاره دیگران محروم مى‏ماند، و چه‏بسا به رأى نادرست خود، اصرار مى‏ورزد.

با نظر به این خطرات و آسیب‌های روحى عُجب است که امیرمؤمنان على‌بن‌ابى‏طالب (ع) مى‏فرماید:

«سَیِّئَةٌ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُک‏

 کار نادرستى که تو را ناگواراست و همراه با تنفر انجام مى‏دهى، بهتر از کار خوبى است که تو را به عجب و غرور وامى‏دارد».

و امام جعفر صادق (ع) نیز در این باره مى‏فرماید:

عُجب؛ گناهى است که بذرش کفر است و زمینش نفاق، آبش ستم، شاخه‌هایش جهل، برگش گمراهى و میوه‏اش لعنت و خلود در دوزخ است. هر که داراى صفت عجب شود بداند که بذر کفر افشانده و زراعت نفاق کرده و ناچار زراعتش ثمر خواهد داد.

 3. اصلاحات اجتماعی

 اصلاح دادن میان مردم، از توصیه‏هاى جدى و مؤکد قرآن کریم است که وساطت را در این مسیر عمل شایسته مى‏داند؛ و مستقیماً به آن امر مى‏کند در حدى که نجوا و تبادل سخنان سرى و صحبت‌های درگوشى را تنها در موارد خاصى چون صدقه و اصلاح بین ذات جایز مى‏داند. اهمیت در این عمل همین قدر کافى است که دروغ‌گویى در این مقوله جایز است. اصلاح میان چند نفر که با هم فاصله گرفته‏اند، پاداش بى‏حساب دارد و در زبان پیامبر از انجام نماز و روزه مستحبى ارزشمندتر است؛به ویژه اگر این عمل شایسته و انسانى در ایام رمضان مخصوصاً در ایام قدر صورت پذیرد، ارزش و اجر و پاداش مضاعفى مى‏یابد. آخرین وصیت امیرمؤمنان بر شیعیان در شب‌های قدر، شاهد عادل و دلیل زنده بر آن است. اصولاً پنج خصلت پسندیده را باید در ایام قدر زنده 

کرد. آن‌ها سرآمد صفات ممدوح آدمى‏اند و داشتن این صفات، مستلزم داشتن تمام صفات نیک و ملازم با حقیقت ایمان است. داشتن آن‌ها، نفس را براى کسب تقوا و اصلاح ذات‌البین و اطاعت خدا و رسول آماده مى‏کنند. این پنج خصلت به قرار زیر هستند:

تأثیر قلبى از یاد خدا؛ یعنى دل از درون بترسد و تکان بخورد؛

فزونى ایمان با گوش‌سپارى به قرآن؛

توکل راستین به خدا؛

اقامه نماز؛

انفاق مالى به دیگران و مستمندان.

سه صفت اول، صفت قلبى و از اعمال درون ذاتى است؛ و دو صفت اخیر، از اعمال جوارح و برون قلبى است.

قرآن کریم در بیان این صفات ترتیب منطقى را در میان آن‌ها رعایت کرده است:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ

مؤمنان تنها کسانى هستند که چون یاد خدا شود، دل‌هایشان ترسان شود، و چون آیات او بر آن‌ها تلاوت شود، ایمانشان را بیفزاید و بر خداى خویش توکل کنند؛ همانان که نماز را بر پا دارند و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق کنند».

 سیره صالحان در شب‌های قدر

سیره رسول خدا (ص) سرمشق همه خلایق و حتى اسوه امامان معصوم (ع) بود. آن حضرت در شب‌های قدر، حال و هواى دیگرى داشت. امیرمؤمنان على‌بن‌ابى‌طالب (ع) در این باره مى‏فرماید:

پیامبر اسلام خود و خاندانش در دهه آخر ماه مبارک رمضان، شب را احیا مى‏کردند (و به خواب نمى‏رفتند).

امام صادق (ع) سیره ایشان را چنین ترسیم مى‏کند:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّسَاءَ وَ أَحْیَا اللَّیْلَ وَ تَفَرَّغَ لِلْعِبَادَة

چون دهه آخر ماه رمضان فرا مى‏رسید، رسول خدا (ص) کمر همت مى‏بست و از زنان خود دورى مى‏جست، شب‌ها را احیا مى‏داشت و تمام وقت به عبادت مى‏پرداخت».

حضرت فاطمة‌الزهرا (س) نیز چون پدر معصومش، شب‌های قدر را احیا مى‏داشت نه تنها خودش، شب‌زنده‌دار بود بلکه کودکان و نوجوانان خانه را نیز با این سنت آشنا مى‏ساخت و شب‌های قدر که فرامى‏رسید به فرزندان خود، توصیه مى‏کرد غذاى کمترى بخورند تا بر اثر پرخورى زودتر به خواب نروند و براى شب‌زنده‌دارى حال و نشاط بیشترى بیابند.

همه ائمه (ع) از این سیره شایسته نبوى و فاطمى، تبعیت مى‏کردند و عالمان و عارفان صادق نیز این سنت را تداوم مى‏بخشیدند؛ براى نمونه حضرت علامه طباطبائى سیره استادش، سیدعلى قاضى طباطبایى را در شب‏هاى قدر چنین توصیف مى‏کند: روش قاضى طباطبایى این بود که در ماه مبارک رمضان، ساعت چهارِ شب در منزل خود، رفقاى خود را مى‏پذیرفتند و مجلس اخلاق و موعظه ایشان تا ساعت شش از شب، گذشته، طول مى‏کشیده در دهه اول و دوم چنین بود، ولى در دهه سوم، ایشان مجلس را تعطیل مى‏کرد و تا آخر ماه رمضان هیچ کس ایشان را نمى‏دید. چه بسا به مشاهد مقدس مشرف مى‏شدند و به دور از دید مردم، همچنان به مجاهدت و تزکیه نفس و خودسازى ادامه مى‏دادند.

امام خمینى (ره) نیز به محض طلوع ماه رمضان دیدار رسمى و عمومى با مردم و برخى از کارهاى خود را تعطیل مى‏کردند و به تفکرات تنهایى و به دعا و نیایش و عبادت و خودسازى مى‏پرداختند و جان تازه‏اى مى‏گرفتند و پس از پایان ماه رمضان، با قدرت و توان و تأییدات مضاعف الهى و معنوى، در صحنه سیاست و کرسى قیادت حضور مى‏یافتند.

این روش عالمان شیعى و فقیهان و عارفانِ سرآمد، ریشه در سیره پیامبر دارد؛ ایشان حتى پیش از بعثت، راهى کوه حرا مى‏شدند و به دور از محیط جهل‌آلود مردم مکه عزلت مى‏گزیدند؛ چونان حضرت موسى که به کوه سینا به مناجات با خدا مى‏رفت.

آرى حضور فعال و مثبت و موفقیت‏آمیز، در صحنه‏هاى سیاسى و اجتماعى و جهاد و انقلاب، حضور عرفانى در محضر معبود را مى‏طلبد تا بدینسان در میدان عمل، قدرت روحى بیابند و بر شیاطین بیرونى ظفر یابند و این وعده صادقانه خداست که:

«وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ

و آنان که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد، و خداوند با نیکوکاران است».
برگرفته از مقاله شب قدر از منظر قرآن 

نویسنده: جعفر وفا

پژوهش‌گر و کادر علمى پژوهشکده تحقیقات اسلامی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.