شعر شهادت

شعر شهادت

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود
هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار

  • 5 stars
    خادم الحسین
    نظر از: خادم الحسین
    1396/03/24 @ 03:30:13 ق.ظ

    خادم الحسین [بازدید کننده]

    ﻣﻦ ﮐﻮﯾﺮﻡ ﻟﺐ ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻋﻠﯽ ﺳﺖ
    ﺍﯾﻦ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﭘﺮ ﺷﻮﺭ، ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻥ ﻋﻠﯽ
    ﺳﺖ
    ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻭﺳﻌﺖ ﺁﻓﺎﻕ ﺷﺪﻩ
    ﺍﺳﺖ
    ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﯼ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻋﻠﯽ
    ﺳﺖ
    ﻣﻨّﺖ ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮏ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺍﻭ
    ﭘﺲ ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﻠﯽ
    ﺳﺖ
    ﺁﺗﺶ ﺍﺷﮑﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻏﺰﻟﻢ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺍﺳﺖ
    ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻋﻠﯽ
    ﺳﺖ
    ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺗﻮ ﺣﺴﻨﺶ ﺯ ﺗﺠﻠﯽ ﺩﻡ ﺯﺩ
    ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ، ﺁﯾﻨﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻋﻠﯽ ﺳﺖ
    ﮐﻌﺒﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
    ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﻠﯽ ﺳﺖ
    ﺍﺯ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺍﺯﻝ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
    ﺩﻝ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺷﺎﻡ ﺍﺑﺪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻋﻠﯽ
    ﺳﺖ

    سلام وخسته نباشید..شهادت بزرگ مرد اسلام رو به تمامی شیعیان جهان تسلیت میگم..مارو از دعای خیرتون محروم نفرمایید..موفق باشید

  • پاسخ از: شکیبا
    1396/03/24 @ 03:53:50 ق.ظ

    شکیبا [عضو] 

    سلام ممنون از شعر بسیار زیباتون، محتاج دعا هستیم، متشکرم

  • سین بانو
    نظر از: سین بانو
    1396/03/24 @ 12:15:00 ق.ظ

    سین بانو [عضو] 

    بسیار عالی و تاثیرگذار

  • پاسخ از: شکیبا
    1396/03/24 @ 03:11:27 ق.ظ

    شکیبا [عضو] 

    سلام از حسن نظر شما متشکرم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.