شعر انتظار


ده پیمانه ای ساقی گل از گلزار می آید
بیا مطرب بزن چنگی که امشب یار می آید.
دل یعقوبیم امشب مشامش بوی گل دارد
که یوسف می رسد از ره پی بیمار می آید.
 صدای پای او هر دم به گوشم می رسد از ره
برای دیدنش چشمم دما دم زار می آید.
عجب شوری به سر دارم نمی دانم خداوندا
غم از دل می رود اکنون که آن غمخوار می آید.
چنان افتان و خیزانم که سر از پا نمی دانم
به شیدائی دل و جانم همه تبدار می آید.
به شکر چشم ناز او دلم آتش زدم عمری
به عجرش امشب آن زیبا پی تیمار می آید.
خدایا سر مکن امشب که ماهم می رسد از ره
پس از عمری فراق و غم پی این کار می آید.
دل گمنامیم گرچه نباشد لایق لطفش
مرا او مرحمت دارد که از گفتار می آید.
شاعر : علی پرهام

  • 5 stars
    نظر از: عابدی
    1398/02/24 @ 10:42:49 ق.ظ

    عابدی [عضو] 

    اللهم عجل لولیک الفرج

  • پاسخ از: شکیبا
    1398/02/25 @ 09:08:35 ق.ظ

    شکیبا [عضو] 

    ممنون از لطفتون

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.