• منتظر
    نظر از: منتظر
    1395/12/22 @ 12:59:45 ق.ظ

    منتظر [بازدید کننده]

    نمود آن بدسرشت کمتر از زن
    برهنه بانوان در کـــوی و برزن

    پــــی کشف حجــــاب آن ناکس پست
    بسی کشت و بسی آزرد وبس خست

    زن و دخـتر به دست پاسبانان
    به هر کوی و گذر نالان وگریان

    برای قسمتی اشرار بی عـار
    درِفحشا گشود آن شوم غدار

    چه باعفت زنی کز خوف جان داد
    چه آبستن زنی کـــــو حمل بنهاد

    بســــا محجوبه کز ضرب لگد مرد
    بسا مستوره کاندامش شده خرد

    همه جــــــا زود جشن آن گرفتند
    به میل خویشتن بس یاوه بستند

    زن اندر کــل دنیا هست آزاد
    کجا دیده زنی این گونه بیداد

    چرا مجبور در کشف حجــاب است
    چرا این گونه در رنج و عذاب است

    بر ایشان بیش از اندازه جفا رفت
    هــــوای نفس را بین تا کجا رفت

    اگر می بود ما را غیــــرت دین
    نمی کردیم از این ظلم تمکین

    چنان داد اختیار خیـل نسوان
    به دست بی مروت پاسبانان

    که شد هر بی سروپا حکم فرما
    بر آن بیچارگــــان ز اعلا و ادنـــا

    مگو نظمیه ،کـو دار جنایت
    در او گرد آمده اهل غوایت

    چه خیری پس در این کشف حجاب است؟
    چه کس سیــــراب، آخر زین سراب است؟

    هزاران زحمــت آرد بی حجابی
    به دل ها کینه کارد بی حجابی

    هزاران فتنه ها در اوست اندر
    هلاک عالمی در اوست مضمر

    حجاب از بهر زن فخر و وقار است
    برایش در دو عالـــم افتخار است

  • پاسخ از: شکیبا
    1395/12/22 @ 03:21:01 ب.ظ

    شکیبا [عضو] 

    بسیار زیبا بود، از ارسال شعرتون متشکرم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.