موضوع: "یا فاطمه الزهرا (س) نگهبان دلم باش"

اهداف والاى ازدواج در اسلام

اهداف والاى ازدواج در اسلام

خانه پاك
پاك و پاكيزه ماندن يك جوان چه پسر و چه دختر، چه مرد

 و چه زن، در صورتى كه ازدواج نكنند، از فساد و افساد، امر 

غير ممكن به نظر مى رسد.
در چند مليون مرد و زن، يافتن جوانى پاك، و انسانى 

باعفت و خوددار از گناه، بشرطى كه ازدواج نكرده باشند، 

مسئله اى مشكل به نظر مى آيد.
اگر جوانى را در پاكى و پاكيزگى ظاهر و باطن يافتيم، در 

حالى كه ازدواج نكرده باشد، بايد بگوئيم او از اولياء الهى 

است.
خوددارى از گناه، و مصون ماندن از آلودگى، و در امان رفتن 

از عصيان و طغيان، در صورت عدم ازدواج كارى است 

يوسفى.

خانه اى كه مرد و زن آن بدون صورت گرفتن ازدواج در آن 

زندگى مى كنند، خالى از فساد نيست.
مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتى كه غرائز

وشهوات آنان زنده است، و فشار غريزه و شهوت بر آنان 

سنگين است، جداى از فساد هر چند اندك، و بريده از 

مشكلات گوناگون روحى و خانوادگى و اجتماعى نيستند.
ازدواج، اين حقيقت الهى و طبيعى، آسان كننده پاره اى از 

مشكلات و عاملى براى تداوم پاكى جوانان، و حفظ عفت و 

تقواى آنان است.
بناى يك خانه در جامعه در صورتى با سلامت و آرامش قرين

 مى شود، كه مرد و زنى با تحقق دادن ازدواج و رعايت 

حقوق يكديگر در آن زندگى كنند.
خانه مسلمان در هر سرزمينى كه هست بايد پرتوى از وحى،

 و جلوه اى از ياد خدا، و محصولى از رفعت و بلندى و 

عظمت، و ميوه اى از تسبيح حق در شب و روز باشد.
فى بُيُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ، يُسَبِّحُ لَهُ فيها 

بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ.[۲۴]
در خانه هائى كه خداوند اذن داده، كه بزرگ داشته شوند، و 

نام او در آنها ياد شود، و او را در آن خانه ها بامدادان و 

شبانگاهان به پاكى ستايند.
چنين خانه اى با چنان اوصافى خانه مؤمنى است، كه 

طاعت و عبادت حق در آن رونق دارد، و به امر الهى 

مسئلهازدواج در آن صورت گرفته، و مرد و زن آن خانه به 

تمام حقوق الهى و انسانى پاى بند هستند.

آرى قرآن مجيد به ازدواج امر مى كند، تا مشكلات مرد و

 زن با تحقّق اين سنت تخفيف يابد، و دامن هر دو كه 

دامن رحمت و تربيت است از آسودگى و فساد سالم بماند، 

و مردو زن با تشكيل زندگى، و همسوئى با يكديگر خانه را 

محل ذكر خدا، و تسبيح حضرت حق كنند.

اهداف والاى ازدواج در اسلام
در جوّ چنين خانه اى مرد و زن بنده واقعى حق، و 

فرزندانشان ميوه و ثمره فضيلت، و اعمال و رفتار و اخلاق و 

كردارشان جلوه اى از آداب الهى و سنن و روش انبياء گرام

 حق است.
زن مؤمنه هنگامى كه با مرد مؤمن ازدواج مى كند، و هر 

دوى آنها خود را موظّف به رعايت مسائل الهى مى دانند، به

 عنوان دو يار مددكار، دو رفيق شفيق، دو دوست همدم، دو 

همراه و همراز و دو منبع ايمان، و دو استوانه عشق و 

محبت، فضاى زندگى را از ورود مشكلات حفظ مى كنند، و 

چون مشكلى پيش آيد، به آسانى و سادگى آن را حلّ و 

فصل مى نمايند، و با اسلحه صبر و حلم، و بردبارى و 

حوصله به علاج درد برمى خيزند
بدترين مردم

تنهائى و تنها زيستن، عزلت و كناره گيرى از يار گرفتن

 موجب بسيارى از مشكلات، و باعث افسردگى و دلمردگى، 

و علت هيجانات روحى و عصبى، و مورث انواع بيماريهاى 

روانى و بدنى است.

تنهائى انسان را در دريائى از خيالات، اوهام، افكار 

غيرمنطقى، و بيماريهاى اخلاقى و روانى فرو مى برد، و 

امواجى از مشكلات گوناگون را براى انسان به ارمغان مى 

آورد.

قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): أَكْثَرُ أَهْلِ النّارِ الْعُزّابُ.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: اكثر اهل آتش 

در قيامت آنانى هستند كه از ازدواج و تشكيل خانواده 

امتناع كردند.

و نيز آن حضرت فرمود:شِرارُ مَوْتاكُمُ الْعُزّابُ. بدترين اموات 

شما عزبها هستند.

و در روايتى فرمود: رُذالُ مَوْتاكُمُ الْعُزّابُ. فرومايه ترين 

مردگان شما عزب ها هستند. و در سخنى حكيمانه بيان 

فرمود: شِرارُكُمْ عُزّابُكُمْ وَ الْعُزّابُ إِخْوانُ الشَّياطينِ. شريرترين

 شما عزبهايند، و عزبها برادران شيطانند. و در كلامى عرشى 

و بيانى ملكوتى فرمود: خِيارُ أُمَّتِىَ الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرارُ أُمَّتِىَ 

الْعُزّابُ. بهترين امّت من زن داران و بدترين آنان عزبها

 هستند.و نيز آن حضرت فرمود: لَوْ خَرَجَ الْعُزّابُ مِنْ مَوْتاكُمْ 

إِلِى الدُّنْيا لَتَزَوَّجُوا. اگر آنان كه عزب مردند به دنيا برگردند، 

حتماً ازدواج خواهند كرد. و در حديثى فرمود: خداوند

 مردى كه از زن گرفتن خوددارى كند لعنت نموده. تعبير 

رسول باكرامت اسلام از آنان كه از ازدواج امتناع مى كنند به

 اهل آتش، فرومايگان، برادران شيطان، اشرار، و لعنت 

شدگان، به خاطر اين است كه روى گردانان از ازدواج به 

ناچار در فساد و افساد، و شيطنت، و گناه و معصيت، 

خواهند افتاد، و براى جامعه و خانواده ايجاد مزاحمت

 نموده، و باعث مشكلات فراوانى در تمام زواياى زندگى 

خواهند شد.

با توجه به آيات و روايات، و تجربه حيات، ازدواج انسان

را كرامت و شرافت مى دهد، از علل استحقاق عذاب الهى 

مى رهاند، از پستى و فرومايگى حفظ مى كند، از افتادن در 

بند شيطان مصون مى دارد، و از اينكه آدمى منبع شرّ و 

فساد شود، و مورد لعنت حق قرار گيرد در امان مى دارد، و 

اين همه موجب راحتى و استراحت، آرامش و امنيت، پاكى 

و تقوا، و آسان شدن موارد زندگى و سبك شدن بار حيات 

مى گردد، به همين خاطر در قرآن مجيد بدينگونه به علّت 

تشريع ازدواج اشاره فرمود:يُريدُ الله اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ.[۳۲]
خداوند اراده فرموده برنامه زندگى را براى شما سهل و آسان

 نمايد.
شكوفائى استعداد

دختر و پسر هنگامى كه بر اساس فطرت و طبيعت، و به 

پيروى از دستور حق و روش انبياء الهى ازدواج كردند، و از 

پرتگاه عذاب الهى، و شرارت باطن، و بند خطرناك شيطان، و

 دچار شدن به لعنت خدا، كه همه و همه از اوصاف مرد و 

زن عزب است نجات پيدا كردند، و در سايه ازدواج به 

آرامش فكرى، و امنيت باطنى دست يافتند، و بر مشكلات 

ناشى از عزب بودن فائق آمدند، و از درد سر تنها زيستن شفا

 گرفتند، و به محيطى الهى و ملكوتى رسـيدند، و زمينه

 تفكر صـحيح و آينده نگرى براى آنان فراهم شد، و طغيان 

شهوات و غرائز فرو نشست، بدون ترديد راه براى شكوفائى 

استعدادهاى نهفته در باطن باز مى شود، و بر درخت زندگى

 محصولات و ثمرات و نتائج عالى مى نشيند.

بسيارى از رجال دانش، و مردان بزرگ، و دانشـمندان و 

علماى اسلامى را، صفحات تاريخ نشان مى دهد كه پس از 

ازدواج راه صد ساله را يك شبه طى كردند، و در سايه ازدواج

 كه موجب آرامش و امنيّت خاطر آنان گرديد به مقامات 

بلند و بزرگى از علم و دانش رسيدند، و در علم و تقوا، و

پاكى و كرامت و خدمت و عبادت زبانزد خاص و عام شدند.

در كتاب زندگانى آيت اللّه بروجردى در صفحه ۹۵ مى 

خوانيم: در سال ۱۳۱۴ كه بيست و دو بهار عمر را پشت سر 

مى گذاشت، پدرش نامه اى به وى نوشت، و او را به بروجرد

 احضار كرد، او گمان مى كرد پدرش مى خواهد او را براى 

ادامه تحصيل به نجف اشرف كه بزرگترين حوزه علميه 

شيعه بود بفرستد، ولى پس از ورود و ديدار پدر و بستگان، 

مشاهده مى كند كه به عكس انتظار وى، مقدمات ازدواج و 

تأهلش را فراهم كرده اند.

از اين پيش آمد اندوهگين مى شود، و چون پدرش متوجه 

مى گردد و علت اندوه و تأثّر او را مى پرسد مى گويد: من با 

خاطر آسوده و جديت بسيار سرگرم كسب علم بودم، ولى 

اكنون بيم آن دارم كه تأهل ميان من و مقصودم حائل 

گردد، و مرا از تعقيب مقصود و نيل به هدف باز دارد.

پدر به وى مى گويد: فرزند اين را بدان كه اگر به دستور 

پدرت رفتار كنى اميد است كه خداوند به تو توفيق دهد تا 

بتوانى به ترقّيات مهمّى كه در نظر دارى نائل شوى، احتمال 

اين را هم بده كه اگر ترتيب اثر به اين آرزوى پدر ندهى، با 

همه جديّتى كه در تحصيل دارى بجائى نرسى!!

گفته پدر تأثير بسزائى در وى مى بخشد و او را از هر گونه 

ترديد بيرون مى آورد و سرانجام پس از ازدواج و اندكى 

توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال ديگر به تحصيل 

و تدريس علوم فنون مختلفه اهتمام مىورزد.

همسر وفادار و هم كفو او در اصفهان آنچنان وسائل راحت و

 آرامش و امنيت آن مرد بزرگ را فراهم مى آورد، و به عنوان

 يارى مهربان، معاونى شفيق، خدمتگزارى متين، دلسوزى 

مهربان، زمينه انواع ترقيات شوهر گرانمايه اش را تحقق مى

 دهد، كه در آن پنج سالى كه در اصفهان با آن زن باكرامت 

مى زيست از علوم و فنون متداول بهره ها گرفت، و چنان با

 نشاط و پشتكار مشغول تحصيل بوده كه بعضى شبها تا 

سپيده دم سرگرم مطالعه بوده است، بطورى كه خود آن 

بزرگ مرد بارها مى فرمود، در مواقع بيكارى به حفظ قرآن 

مجيد همت مى گماشت و در نتيجه توانست در عرض 

مدتى كه در اصفهان بود از اوّل تا آخر سوره برائت راحفظ 

كند، و تا آخر عمر نيز آن را از حفظ داشت و پيوسته به 

حفظ و قرائت و مداومت آن اهتمام مىورزيد!

مرحوم علامه طباطبائى صاحب تفسير قّيم الميزان، قسمتى 

از كمالات و ترقيات علمى و معنوى خود را مرهون همسر 

باكرامت خويش مى دانستند.

آرى ازدواج علت آرامش و امنيت، و زمينه تحقّق كمالات، و 

شكوفائى استعدادهاست.
كوشش براى خانه و خانواده عبادت است

ازدواج و همسردارى و توجه به امور فرزندان علاوه بر آثار 

مثبت دنيائى، ثمرات عجيب معنوى براى انسان دارد.
كار و كوشش مادى در جهت تأمين زن و فرزند، در فرهنگ 

پاك اسلام عبادتى بزرگ و مساوى با جهاد در راه خدا 

شمرده شده، تا جائى كه از معصوم روايت شده:

وَالْكادُّ عَلى عِيالِهِ مِنْ حِلّ كَالْمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ.[۳۳]

آنكه براى تأمين خانواده اش زحمت مى كشد، تا از حلال 

خدا نفقه آنان را فراهم كند، مانند مجاهد در راه خداست.
از آنجا كه رعايت حق زن و فرزند، و توجه به امور معنوى 

آنان و رعايت حق شوهر از جانب زن، و حق فرزند از طرف 

مادر كارى دشوار و سنگين است، و در حقيقت اجراى 

دستور حضرت حق است، همانند كوشش براى تأمين امور 

مادى آنان عبادت، و موجب اجر و ثواب اخروى است.

پرورش نسل صالح، و تحويل دادن فرزندان شايسته و 

نيكوكار، امرى مهم و باعث جلب رضايت حضرت حق است.

خانه و اهل خانه را از فساد و افساد دور داشتن، و فراهم 

كردن زمينه رشد و تربيت و تكامل زن و فرزند از اهمّ امور، و 

از بهترين نوع عبادت و بندگى خداست.

امام چهارم(عليه السلام) در گفتار حكيمانه اى فرموده اند، 

هر كس نسبت به زن و فرزند سفره مادى و معنوى را كامل 

و تمام بيندازد، به خوشنودى حق از ديگران نزديكتر است.
قسمتی از مقاله ازدواج در اسلام

سایت مگ ایران

زیبایی ظاهری و باطنی

زیبایی ظاهری و باطنی

مفهوم زیبایی از نظر افراد مختلف متفاوت است. بعضی آن 

را فقط در ظاهر افراد می‌دانند در حالیکه بعضی آن را در 

ارزش‌های درونی تعریف می کنند. در حالت ایده آل هر دو 

این ویژگی‌ها مد نظر می‌باشد. زمانی ما میتوانیم فردی را 

زیبا بخوانیم که هم در ظاهر زیبا به نظر برسد و هم احساس

 زیبایی درونی داشته باشد. ما مجبوریم بپذیریم که زیبایی 

ظاهری تنها جزء بسیار کوچکی از زندگی مارا تشکیل 

می‌دهد.
خلیل جبران بسیار زیبا گفته است که : زیبایی در ظاهر 

نیست بلکه نوری در درون قلب است.
مشابه همین مفهوم در مورد مروارید‌ها وجود دارد، آن‌ها 

دردرون صدف‌ها زندگی می کنند درحالیکه توجه ویژه ای 

برای جذابیت، درخشش و ارزش آن‌ها وجود دارد.
از آغاز زندگی بشریت تا کنون این بسیار شگفت انگیز بوده 

است که وقتی مروارید از درون صدفخود خارج می‌شود 

دیگر رشد و نمو بسیار برای آن سخت خواهد بود.

ما از نقش مروارید‌ها در جواهرات لذت می‌بریم ، آن‌ها 

بازتابی از زندگی هستند و پر از احساسات، به طوری که 

کلمات قادر به بیان آن نیست.
زیبایی واقعی، آن خودآگاهی است که شما را وا می‌دارد 

خود را دوست بدارید و با اعتماد به نفس و برخوردی گرم و 

دلنشین با دیگران روبه‌رو شوید و به آنها نشان دهید که 

آدم خیلی خاصی هستید و از جذابیتی ویژه برخوردارید. 

رفتار مهرآمیز شما سبب می‌شود که دیگران دوستتان بدارند، 

تحسینتان کنند، از مصاحبت و معاشرت با شما لذت ببرند و 

در همه موارد روی شما به عنوان آدمی با شخصیت و 

جذاب حساب کنند.

حفظ تعادل بین انرژی و آرامش است که شما را در هر 

محفل و مجلسی، تحسین برانگیز نشان می‌دهد. هر کس 

باید شخصیتی خاص خود داشته باشد. هرگز دیگران را الگو 

قرار ندهید. خود باشد. هیچ بچه‌ای بی‌تفاوت و عاری از 

جذابیت زاده نمی‌شود.
هر کس در خودش چیزی دارد که باید کشف کند. هر یک

 از ما معجزه‌ای هستیم- معجزه آفرینش. ما می‌توانیم خود 

را به کمال برسانیم. فقط کافی است که بخواهیم. البته با 

توجه به استانداردهای زیبایی، تنها تعداد انگشت شماری از 

ما زیبا خوانده می‌شوند، اما واقعیت این است که هر کس 

نوعی زبیایی و ملاحت در خود دارد که باید کشف کند.

حتما زیبایانی را دیده‌اید که آنقدر محو جمال خود شده‌اند و

 به خود بالیده‌اند که از نظر دیگران افتاده، مطرود شده‌اند. 

مهم این است که شما درباره خود خوب و مثبت فکر کنید، 

اما در رویارویی با دیگران این تصور را به خودخواهی و 

خودبینی بدل نکنید و آدمی سرزنده و جالب به نظر برسید. 

در نتیجه، این زیبایی جسمی فانی نیست که دیگران را به 

طرفتان می‌کشد، بلکه زیبایی باقی وجوتان است که همه را 

مجذوب می‌کند. در این ماه زیبایی، بزرگترین امیدم این 

است که شما دریابید در واقع که هستید و چگونه می‌توانید

 خود را بهترینی که می‌توانید بکنید و به خود بگویید: «تو را

 دوست دارم!» و خود را خوشبخت، متکی به خود، مثبت و 

سرزنده حس کنید و به دیگران بشناسانید.
حتی اگر دوران میانسالی و کهنسالی را می‌گذرانید، 

می‌توانید خود را با نشاط و فعال حس کنید و دگرگونی‌هایی

 مثبت در خود پدید آورید. روش حس کردن زیبایی و کنار 

آمدن با زندگی را فرا بگیرید و به سال خوب و زیبایی که در 

پیش دارید بیندیشید. راه‌های پیشنهادی، غیر عملی و 

دشوار نیست. شما احتمالا به راه‌های دشوارتری هم نیاز 

ندارید. شاید یک درصد نیازمند چنین راه‌هایی باشند. اما 

هر کس می‌تواند از تجدید نظر درباره خود بهترین نتیجه را 

بگیرد و اینک، زمان همین کار است. چند ریسک کوچک که 

بتواند شیرینی و هیجانی به زندگیتان ببخشد و تنوعی پدید

 آورد، یکنواختی عذاب‌آور و وحشت‌انگیز را از دنیایتان 

بیرون می‌اندازد. بکوشید با دید تازه‌ای به خود بنگرید و با 

طرز تفکر جدیدی درباره خود بیندیشید. برای رشد و تحول 

و تکامل سالم، باید بالا رفتن را آموخت، حالا می‌خواهد بالا 

رفتن از یک درخت باشد، یا امتیاز آوردن در یک بازی و یا …

ما همیشه بچه‌هایمان را تشویق می‌کنیم بالا بروند، در بازی 

جنب و جوش و حرارت بیشتری به خرج بدهند، نیروهای 

خود را کشف کنند و میزان لیاقتشان را بیازمایند. آزمون، 

تمرین، تلاش، آموزش و رشد به بچه‌ها محدود نمی‌شود. به

 خود جرات بدهید شادی‌ها را تجربه کنید و زندگی جذاب و

 پر هیجانی را بگذرانید. سر حالی و سرخوشی، نوعی زیبایی 

در شما پدید می‌آورد که در سراسر عمر با شما خواهد بود، 

البته اگر به بالا رفتن ادامه دهید و از صعود باز نمانید.
منبع:
سایتهای ،جواهر بازار و بیتوته

دهه کرامت گرامی باد

دهه کرامت گرامی باد

ناموس خدا

ای دختر عقل وخواهر دین

وی گوهر درج عز وتمکین

عصمت شده پای بند مویت

ای علم وعمل مقیم کویت

ای میوه شاخسار توحید

همشیره ماه ودخت خورشید

اندر حرم تو عقل مات است

زین خاک که چشمه حیات است

این ماه منیر ومهر تابان

عکسی بود از قم وخراسان

هر کس به درت به یک امیدی

محتاج تر از همه “وحیدی” است

آیه الله العظمی وحیدی خراسانی

ده حدیث از امام صادق (ع) به مناسبت شهادت این امام همام

ده حدیث از امام صادق (ع) به مناسبت شهادت این امام همام

حدیث اول :
من أحب لله و أبغض لله و أعطي لله فهو ممن كمل إيمانه .

امام جعفر صادق (ع) : هر كه براي خدا دوست دارد و براي 

خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء كند ، از كساني است كه 

ايمانش كامل است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 189
حدیث دوم :
ان المسلمين يلتقيان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .

امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان كه به هم برخورد مي 

كند آن كه ديگري را بيشتر دوست دارد بهتر است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 193
حدیث سوم :
جعل الخير كله في بيت و جعل مفتاحه الزهد في الدنيا .

امام جعفر صادق (ع) : همه خير در خانه اي نهاده شده و 

كليدش را زهد و بي رغبتي به دنيا قرار داده اند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 194
حدیث چهارم:
اذا أراد الله بعبد خيرا زهده في الدنيا و فقهه في الدين و 

بصره عيوبها و من أوتيهن فقد أوتي خير الدنيا و الاخرة .

امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي را خواهد او 

را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و 

به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير 

دنيا و آخرت داده شده .

اصول كافي ، ج 3 ، ص 196
حدیث پنجم:
خف الله كأنك تراه و إن كنت لا تراه فإنه يراك .

امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس كه گويا او را مي 

بيني و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 110
حدیث ششم :
كان أميرالمؤمنين صلوات الله عليه يقول : أفضل العبادة 

العفاف .

امام جعفر صادق (ع) : اميرالمؤمنين عليه السلام  مي فرمود

 : بهترين عبادت عفت است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 125
حدیث هفتم :
قال رسول الله : من ترك معصية لله مخافة الله تبارك و 

تعالي أرضاه الله يوم القيامة .

امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا فرمود : هر كه گناهي را 

براي خدا و ترس از او ترك كند خدا او را در روز قيامت 

خشنود گرداند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 128
حدیث هشتم :
قال الله تبارك و تعالي : ما تحبب إلي عبدي بأحب مما 

افترضت عليه .

امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده 

من با چيزي محبوبتر از انجام واجبات به من دوستي نكند.
اصول كافي ، ج 3 ، ص 129
حدیث نهم :
العباد ثلاثة : قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلك عبادة العبيد

 و قوم عبدوا الله تبارك و تعالي طلب الثواب ، فتلك عبادة 

الأجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلك عبادة الأحرار 

و هي أفضل العبادة .

امام جعفر صادق (ع) : عبادت كنندگان سه دسته اند : 

گروهي خداي متعال را از ترس عبادت كنند و اين عبادت 

بردگان است ، گروهي خداي متعال را به طمع ثواب عبادت 

كنند و اين عبادت مزدوران است . دسته اي خداي متعال را 

براي دوستيش عبادت كنند و اين عبادت آزادگان و بهترين 

عبادت است.
اصول كافي ، ج 3 ، ص 131
حدیث دهم :
إنما خلد أهل النار في النار لأن نياتهم كانت في الدنيا أن 

خلدوا فيها أن يعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة في 

الجنة لأن نياتهم كانت في الدنيا أن لو بقوا فيها أن يطيعوا 

الله أبدا ، فبالنيات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالي : “ 

قل كل يعمل علي شاكلته ” قال : علي نيته .

امام جعفر صادق (ع) : اهل دوزخ از اينرو در دوزخ جاودان 

باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند هميشه 

نافرماني خدا كنند و اهل بهشت از اينرو در بهشت جاودان 

باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا باقي بمانند هميشه 

اطاعت خدا كنند پس اين دسته و آن دسته به سبب نيت 

خويش جاوداني شدند ، سپس قول خداي تعالي را تلاوت 

نمود : بگو هركس طبق طريقه خويش عمل مي كند . فرمود

 : يعني طبق نيت خويش.
اصول كافي ، ج 3 ، ص 135 - 136

به نام خدای مهربانم

به نام خدای مهربانم
 
مداحی های محرم