انقلاب اسلامی، گوهری جهانی

امام خمینی (ره) و نقش زنان در انقلاب اسلامی

حضرت امام از منظر یک مصلح و راهبر، نگرش نوینی را در  مورد زن ارایه کردند. حضور سازنده زن در صحنه‏‌های تاریخ  و در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مبارزاتی و..  امری انکار ناپذیر است. اما مهم اندیشه‏ای است که برمسند  قرائت تاریخ نشسته است. امام خمینی ‏رحمه الله زن را از  زوایای پنهان تاریخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود  آگاه جامعه به صحنه خود آگاهی و فعال رساند. رویکرد امام خمینی به مقوله زن دارای دو بعد است. ایشان  در یک بعد تبیینی و تفسیری به فروافکنی دیدگاه‌های  نادرست سبت‏به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی  خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی و تربیتی  و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارایه نمودند. حضرت امام در مبحث کلامی زن را همچون مرد در پیشگاه  خلقت دانسته ‏اند. از نظر ایشان زن و مرد هر دو انسان  هستند و هر دو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد وکمال  را دارند، و در عالی‏ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و  مردان نیز باید به وی اقتدا کنند: «الگو حضرت زهراعلیها السلام است.» تعبیرات امام از مقام و منزلت‏ حضرت فاطمه زهراعلیها  السلام و معرفی ایشان به عنوان یکی از نمونه‏‌های انسان  کامل و نیز برگزیدن روز میلاد آن حضرت به عنوان «روز زن‏»  برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر  دارد و این در حالی است که پیش از انقلاب روز 17دی، روز  کشف حجاب، «روز زن‏» بود. از دیگر مبانی اندیشه اصلاحی امام بازخوانی منزلت  اجتماعی زن از منظر دین بود.اصل اساسی مورد نظر ایشان  در مورد حضور زن در صحنه‌‏های سیاسی، مبارزاتی و…  ممانعت از «شی‏ء وارگی‏» زن است و مطابق همین اصل  است که برخوردهای متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجیه  می‏شود.در سال‌های آغازین دهه چهل و در ابتدای نهضت  مخالفت صریح حضرت امام با حق رای زنان(اشاره به لایحه  دولت اسدالله علم مبنی بر شرکت ‏بانوان در انتخابات) و نیز  مخالف ایشان با تساوی حقوق زنان و سربازی بردن  دختران برخاسته از همین اصل است، چنان که ایشان خود  می‏گویند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقی  حاصل می‏شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما  درست کردند تا زنهایتان ترقی درست کنند؟… ما با ترقی  زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم با این کارهای  غلط مخالفیم.» اما پس از پیروزی انقلاب و تغییر شرایط اجتماعی از آنجا  که حضرت امام زمینه را برای رشد و حضور سازنده آنها آماده می‏بینند خواستار حضور فعال زنان در صحنه‌‏های  مختلف می‏شوند: «شما هم (زنان) باید رای بدهید. شما هم با سایرین فرقی  ندارید، بلکه شما مقدمید بر مردها.» زنان در پیروزی انقلاب اسلامی حضوری فعالی داشتند «شی‏ءوارگی‏» محصول نظام استثمارگر است که هم زن و  هم مرد را مورد سودجویی قرار می‏دهد. حذف نظام ظالم و  استثمارگر زمینه ساز حضور رو به کمال مرد و زن می‏شود. و  از این رو حضرت امام در تبیین حدود جایگاه اجتماعی زن  در یک نظام ایده ‏آل می‏فرمایند: «در نظام اسلامی زن به  عنوان یک انسان می‏تواند مشارکت فعال با مردان در بنای  جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی‏ء، نه  او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان  حق دارند که به او چنین بیندیشند.» و نیز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون - در همه شؤون  - همان طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد زن هم  دخالت دارد. » و در این زمینه از یک سو دایره سخنان امام  از توصیه فراتر رفته و وارد قلمرو الزام می‏شود: «زن باید در  مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.» و از دیگر سو ایشان  این حضور را با کرامت و شرافت ویژه‏ای توام می‏سازند: «ما  نهضت‏ خودمان را مدیون زنها می‏دانیم. مردها به تبع زنها  در خیابان‌ها می‏ریختند.» از دیگر نکات مهم اندیشه امام در مورد نسبت میان زن و  مرد است. در دیدگاه سنتی زن موجودی درجه دو تلقی  می‏شود. در دیدگاه متجدد با آنکه دایره اختیارات زن افزایش  یافته اما وی بیشتر نقش جایگزین را دارد که در مواقع  ضرورت و اضطرار جای خالی مرد را پر می‏کند و در نهایت  زن پس از مرد قرار دارد. در فمینیسم نیز - که امروزه به  عنوان پیشروترین نهضت زنانه در دنیا شناخته می‏شود - زن  برتر از مرد است ‏بلکه در مقابل مرد قرار دارد و برای احقاق  حقوقش باید با تمام قوا در مقابل مرد بایستد و جامعه  ایده‏آل آن، جامعه یک جنسیتی و زنانه است. از منظر امام زن و مرد به لحاظ انسانی نسبت تساوی  دارند:«زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که  سرنوشت و فعالیت‌های خود را انتخاب کند.» حضرت امام با توجه با شناختی که از روحیات لطیف و  خواسته ‏های فطری و طبیعی یک زن - که مناسب جنگ و  خونریزی نیست - دارند حضور فعال ایشان در صحنه ‏های  مختلف انقلاب و پس از آن در دفاع هشت‏ساله را با عبارات  گوناگون ارج گذاشته بر جایگاه برتر ایشان تاکید می‏ورزند:  «شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما  هستند، ما دنباله رو آنها هستیم، من شما را به رهبری قبول  دارم و خدمتگزار شمایم.» به صورت طبیعی پس از تبیین و تفسیر جایگاه و منزلت  اجتماعی زن از سوی امام خمینی‏ رحمه الله، زمینه برای  حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامی فراهم شد. به  همین جهت ایشان از یک طرف حدود فعالیت‌های علمی،  اجرایی، سیاسی، حقوقی و… زنان را معین می‏سازند و از  طرف دیگر با بررسی تنگناهای موجود، راه حل‏هایی مناسب را  ارایه می‏کنند. در این مرحله امام به تعدیل نظرات مختلف می‏پردازند.  مخاطبین امام در اینجا همگان هستند، بویژه آنان که  نظرشان هماهنگ با امام نیست: «آنهایی که کارشکنی  می‏کنند( اشاره به کسانی که به بهانه‌‏های مختلف با  فعالیت‌های اجتماعی زنان مخالف می‏کردند) اگر مسلمان  هستند، این خدمت‏ بزرگی که این خانمها و این بانوان دارند  می‏کنند و پیش خدا خدمت‏شایسته است، از معاصی کبیره  است که کارشکنی در این موضوع بکنند و اگر چنان چه آنها  هستند که پایبند به اسلام نیستند و می‏خواهند هرزگی  بکنند، فصل هرزگی گذشت، دیگر به شما اجازه نمی‏دهند  بانوان ایران که کارهایی که سابق می‏کردید، این کارها را  اعاده بدهید.» در نگرش امام خمینی‏ رحمه الله، هر چند زن حق حضور در  تمامی امور را دارا می‏باشد اما مقام مادری دارای جایگاه  ویژه‏ای می‏باشد و به همین سبب مادری را بالاترین شغل،  شغلی شریف، شغل معلمی، بالاتر از معلمی و شغل انبیا و  انسان سازی می‏داند و به همین سبب مادر بودن و تربیت  فرزندان را اصلی‏ترین وظیفه زن و جدا کردن فرزند را از مادر  از عوامل انحطاط جامعه می‏داند: «در طول این سلطنت،  اینها کوشش کردند که مادران را از بچه‏ ها جدا کنند، به  مادرها تزریق کردند که بچه‏ داری چیزی نیست، شما توی  ادارات بیایید و اینها بچه‏ های معصوم را جدا کردند از دامن  مادران و بردند در پرورشگاه‏ها و جاهای دیگر و اشخاص  اجنبی و غیر رحیم آنها را به تربیت فاسد تربیت می‏کردند. بچه ‏ای که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا  می‏کند، عقده که پیدا کرد مبدا بسیاری از مفاسد می‏شود.  بسیاری از قتل‌هایی که واقع می‏شود، از روی همین  عقده‏هایی است که پیدا می‏شود و بسیاری از عقیده ‏ها از  این پیدا می‏شود.» در مجموع انقلاب اسلامی ایران موجب تحولاتی در فرهنگ  و ساختار فکری جامعه و به طور اخص زنان گردید که  جهشی باور نکردنی را در وضعیت ایشان پدید آورد. افزایش  تعداد تحصیل کرده‏ها، دانش‏آموزان و دانشجویان، اساتید،  هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادی و اجتماعی، توجه  خاص به وضعیت‏ حقوقی زنان و تصویب قوانین متناسب با  وضعیت روز ایشان همانند قانون «تعیین مهریه به نرخ  روز»، توجه به وضعیت اشتغال زنان و تصویب قوانین کار  متناسب با شان مادری و همسرداری زنان، همچون  استفاده از تعطیلات دوران زایمان، کار نیمه وقت،  بازنشستگی پیش از موعد و … از دستاوردهای انقلاب برای  زنان بوده است، هر چند که تا ایجاد وضعیت مطلوب  فاصله بسیار است. منبع:بیتوته

ت​بلور عزت مداری عاشورا در سیره زینبی (س)


ت​بلور عزت مداری عاشورا در سیره زینبی (س)

نویسنده : دكتر سید ابراهیم میرشاه جعفری/ راضیه

 بدیعیان  

چكیده : نهضت سید الشهداء یك حماسه بزرگ اسلامی-

 الاهی بود كه عزت و كرامت انسانی را در میان مسلمانان

 زنده كرد. در حالی كه یك قیام به ظاهر شكست خورده

 بود. برای اسرای این قیام عزت و كرامت چه مفهومی 

داشت؟ تبیین نقش عزت و عزت مداری در واقعه عاشورا و 

همنچنین پرداختن به عزت نفس و اقتدار حضرت رینب 

(س) در این نوشتار مورد بحث قرار می گیرد. این پژوهش 

كه به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است می رساند كه

 : حادثه كربلا از بدو امر بر مبنای پاسداری از عزت و كرامت

 انسانها شكل گرفته است و عزت محوری در گفتار و كردار 

امام حسین (ع) نمود بارزی دارد. درخشان ترین الگوی 

عزت محوری پس از امام حسین در عملكرد حضرت زینب 

(س) قابل مشاهده است حفظ اقتدار و عزت در لباس

 اسارت، كار بزرگی است تنها عقیله بنی هاشم توان انجام

 آن را دارد.

كلید واژه: عاشورا/امام حسین (ع) عزت/حضرت زینب 

(س)/ اركان عزت /كرامت نفس.

سایت تبیان

آیت الله العظمی امام خامنه ای در گفتار آیت الله بهجت (ره)

آیت الله العظمی امام خامنه ای در گفتار آیت الله بهجت (ره)

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم.”

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه 

۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام 

الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام 

خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل 

صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم

 رهبری فرمودند:"آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی

 نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود 

چیزی نگفت.”

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین 

مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی 

علیه پرداختند:
“از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم 

رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم.”

“همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در 

دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و

حضرت پاسخ دادند: ” آقای خامنه ای از ماست.

آیت الله العظمی بهجت: همان یکبار که گفتند حضرت علی 

علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند 

برای هفت پشتمان کافیست

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایرسنا، نقل قولی که می 

خوانید مربوط می شود به سال 1368 و پس از رحلت 

حضرت امام خمینی -قدس الله نفسه الزکیه - که موضع 

گیری آیت الله بهجت را نسبت به مقام معظم رهبری اعلام 

می کند.

وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب

 شدند 

عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان 

است برای برای رهبر شدن!

آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که 

گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از 

خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست…

دید سیاسی آیت الله بهجت بر خیلی از شاگردان ایشان

 پوشیده نیست و ایشان همواره بر حضور شاگردان ممتاز 

خود همچون آیت الله مصباح و دیگران بر حضور در عرصه 

سیاست تاکید داشتند.

آیت الله مصباح یزدی در این زمینه می فرمایند: «بنده بايد 

عرض كنم كه بزرگ‌ترين مشوّق خود بنده در پرداختن به

 مسائل سياسي و اجتماعي، خود ايشان بوده‌اند و به 

صورت‌هاي مختلف به دوستان و كساني كه در درس شركت 

مي‌كردند، سفارش مي‌كردند كه به اين‌گونه مسائل اهميت

 بدهند و اشاره مي‌كردند كه اگر كساني كه تقيّد به مسائل 

علمي و معنوي دارند، به اين كارها نپردازند، روزگاري بيايد

 كه جوّ سياست اجتماع به دست نااهلان بيفتد و جامعه

 اسلامي را از مسير خودش منحرف كند. حتي گاهي 

پيغام‌هاي خاصي براي حضرت امام (قدس) در ارتباط با 

همين مسائل سياسي مي‌دادند كه در يك موردش بنده با 

يكي از دوستان، واسطه در رساندن اين پيام خاص به 

حضرت امام بوديم».

آیت الله العظمی بهجت:اگر مردم می‌دانستند که استقبال 

این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی در پاسخ

 به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت ا…

 العظمی بهجت به نشریه 9 دی گفـته است: ما مشهد 

بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده 

بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم

 و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای

 بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی 

نرفتم، چون آیت ا… بهجت یک نامه چهار صفحه‌ای برای

 حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه 

هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام 

ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم. بعد آقا به آیت ا… 

مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و 

مسوولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد

 که من در این جایگاه باید باشم یا نه الا این نامه که خیالم 

را راحت کرد. چون می‌دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که 

دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و 

صحبت نمی‌کنند.

چند سال پیش که حضرت آیت ا… خامنه‌ای یک هفته‌ای 

تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند

 در خیابان‌ها. آیت ا… العظمی بهجت(ره) هم آمدند جزء 

جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود

 نود سال‌! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان.

 شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال 

آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟ آیت ا…

 العظمی بهجت فرمودند‌: ” اگر مردم می‌دانستند که

 استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه 

نمی‌نشست‌".فرزند آیت ا… العظمی بهجت با اشاره به 

همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر 

انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به 

حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره 

می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم له برای 

سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را 

گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر 

انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت ا… 

بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش بینی رهبری آقا

 چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده اند.

در یکی از موارد که فردی می‌خواست از آقا گله کند حضرت 

آیت‌ا… بهجت با اعتراض فرمودند: آیا شما بهتر از ایشان 

سراغ دارید؟! من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.

نگرانی آیت الله العظمی بهجت برای سلامتی مقام معظم 

رهبری
حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم:

حاج آقای صدیقی در مراسم آیت الله بهجت نقل کردند که 

چقدر آقا برای سلامتی آیت الله خامنه ای نذر میکردند و 

گوسفند نذر می کردند و کارهایی انجام می دادند. خوب

 این باز نشانه شدت علاقه بود به آقا. بعد چیزی که نقل 

کردند این که شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان 

فرموده بودند که: “آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار 

دارم".

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا 

قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت 

فرموده بودند: “خطری به سمت شما دارد می آید و من این 

خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام 

بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام.

و فرموده بودند: “خودتان هم هر کاری می توانید انجام 

بدهید “.

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند.

ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت که اطلاع 

داشتند و کامل تر گفتند.

گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله

 بهجت گفتند که: “آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر 

بفرستند من با ایشان کار دارم". حاج آقا محمدی گلپایگانی

 را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: “که من برای سلامتی

 شما هرکاری می توانستم انجام دادم. خودتان هم یک 

کاری انجام بدهید". برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید 

را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی 

گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم 

هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند.

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت 

الله خامنه‌ای تشریف آوردند قم، بعد آیت الله بهجت 

فرمودند: “همه از اطاق بروند بیرون. حالا هر کس می آمد

 ملاقات آیت الله بهجت، پسر آقا و بعضی های دیگر هم 

حضور داشتند.

بعد می گفت: یک موقعی آیت الله خامنه‌ای که آمدند،

 آیت الله بهجت فرمودند: ” هیچ کسی نماند، همه بروند 

بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم” و بعد تا مدتی با هم 

بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از 

اطاق، این قدر با هم صمیمی بودند.

آیت الله بهجت : کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا 

علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف 

میزند

پایگاه صالحات آیت الله احدی 

مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت 

جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .

یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد 

بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار 

جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم 

انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :
خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و 

علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی

 داد .

- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی 

حرف نمی زند ، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است -

یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و 

گفت :خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه 

این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف

 میزند .بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق 

دیگر .بنده غافلگیر شدم .

خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری 

حرف میزنه ، بلده . و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به 

خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود .

گفتنی است که آیت الله بهجت درباره امام هم کلام معروفی

 دارند که: “اسراری از آقای خمـــینی میدانم که تاکنون 

نگفته ام و نخواهم گفت.”

ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

 

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان 

حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با 

چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام 

داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس .

ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 

۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و

 مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام 

معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه

 السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه

 السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، 

امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را 

درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .

این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا 

که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است 

به حسنی شهرت یافته است .

حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه

 و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره

 های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت 

علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و 

به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر 

داشت .

ستایشهایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل 

آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد 

اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را 

که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از 

حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از 

دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .

در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره 

او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، 

پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان

 محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی 

نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی 

همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین 

علیه السّلام بیان شده است.

زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه

 به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و

 اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به

 خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان

 ائمّه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از 

بدرفتارترین این خلفاء ، متوکّل بود که خصومت شدیدی با

 اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دوره او چندین بار 

مزار حضرت امام حسین علیه السّلام را در کربلا ، تخریب و 

با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به 

عمل آوردند.

سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می

 بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نیز از کینه و دشمنی 

خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند

 و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها 

قرار می دادند، در چینن دوران دشوار و سختی بود که 

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام

 هادی علیه السّلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن 

حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی علیه السّلام او را 

تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی .

دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت 

امام هادی علیه السّلام به خلیفه گزارش داده شد و دستور

 تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون 

ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در 

شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و 

شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای 

سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و 

اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به

 شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در 

شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری

 یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و 

موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و 

پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در 

حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را 

به شهادت رساند. در ری ، هم اهل سنّت و هم از پیروان

 اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و

 جنوب غربی شهر ری ، بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر 

ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّة 

الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین

 صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و

 کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به

 عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می

 شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به 

زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش

 نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .

پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام

 را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد 

او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر 

خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را 

یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ 

شمعِ وجودش طواف می کردند .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار 

ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات 

مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام

 برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می

 رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن

 منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را 

سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و

 دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران 

اهل بیت علیهم السّلام بود.

روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 

با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به 

بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت علیهم السّلام در آستانه 

محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، 

اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر

 حاکمیّت عبّاسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در 

همان روزها یک رویای صادقانه حوادث آینده را ترسیم کرد:

 یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول 

صلّی الله علیه وآله و سلّم را در خواب دید. حضرت پیامبر 

اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به او فرمود: فردا یکی از 

فرزندانم در محلّه سکّة المولی چشم از جهان فرو می بندد، 

شیعیان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و 

نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند.

سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار 

دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم 

را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند 

خوابِ او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی 

برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ 

آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و 

شیعیان در آنجا دفن شوند.

همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت

 این نواده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم دهان به 

دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه 

پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه 

السّلام گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل 

دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب 

پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته 

بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بردوش گرفتند و با 

جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و

 پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا 

صلّی الله علیه وآله و سلّم به آن شخص اشاره کرده بود، 

دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی صلّی الله علیه و آله 

و سلّم در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و 

دلباختگان خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم از مزار 

این ولیّ خدا فیض ببرند.

منبع:shiaha.com