ساقی کوثر
دینی فرهنگی پژوهشی
دینی فرهنگی پژوهشی
دوشنبه 96/07/03
رویدادها در تاریخ، هرچه از زمان وقوع و ولادت خویش
فاصله می گیرند، كم رنگتر و بی فروغتر می شوند و
سرانجام به سایه روشنی از یك خاطره یا حادثه در ذهنها
بدل می گردند، امّا تنها، یك حادثه را می شناسیم كه در
روزی داغ، در سرزمینی كوچك و گمنام به نام «كربلا»
رخ داد و امروز پس از قرنها و روزگاران دراز، دامنگستر
و تأثیر گذار و حركت آفرین، به سمت فردایی درخشانتر راه
می سپارد. شور و شكوه و شرارهای كه عاشورا آفرید، هنوز
و هماره قلمرو قلب و ذهن انسانها را فتح می كند و خون
خیزش و حركت در رگها می دواند.
این ویژگی، این سخن پیامبر را به یاد می آورد:
ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا[1]
از شهادت حسین، آتشی در قلب مۆمنان افروخته شود كه
هرگز سردی و خاموشی نمی پذیرد.
كربلا، زنده، زاینده و فزاینده است؛ كوثری است كه می
جوشد و هر عصر و نسلی به نسبت توان و تكاپو و ظرفیت
خویش از آن بهره میگیرد. كربلا به روحها طراوت، زیبایی،
سرزندگی و شیوه خوب زیستن می آموزد كه حسین (علیه
السلام) یعنی خوب، یعنی زیبا.
كربلا، اساسنامه ایمان، فهرست همه خوبیها و فرهنگنامه
قبیله معرفت و عشق است. هیچ كس نیست كه با كربلا
انس و الفت بیابد و شكفتن و بالیدن و جوشش و حیات
را در خود احساس نكند. جامعهای نیز كه با فرهنگ عاشورا
پیوند و آشنایی بیابد، سرشار پویایی، زایایی و توانایی
خواهد شد. به همین دلیل است كه كربلا، بهترین پایگاه
الهام برای حركت و خیزش و قیام است و آنان كه معرفت
عاشورایی یافته اند، انسان هاییاند كه حرّیت، عزّت،
جوانمردی، پاكبازی، اخوّت، صمیمیّت، عرفان، ایمان
وشهادت، درون مایه زیستن و قانون زندگی و جهت
گیریهاشان خواهد شد.
انقلاب اسلامی ایران و درون مایه آن نیز مُلهَم و متأثَّر از
فرهنگ عاشورا است. خون شهیدان انقلاب اسلامی در زلال
كربلا ریشه دارد و انقلاب ما بارقه و شعاعی از آتش ستم
سوزی است كه در سال 61 هجری در ساحل فرات شعله
كشید. امام خمینی(قدس سره) در یكی از سخنرانی های
خویش فرموده است:اگر سید الشهدا نبود، این نهضت
(انقلاب اسلامی) هم پیش نمی برد، سید الشهدا همه جا
هست «كل ارض كربلا» همه جا محضر سید الشهدا است،
همه منبرها محضر سیدالشهدا است، همه محرابها از سید
الشهدا است… . امام حسین نجات داد اسلام را، ما برای
یك آدمی كه نجات داده اسلام را و رفته كشته شده هی
سكوت كنیم؟ ما هر روز باید گریه كنیم، ما هر روز باید منبر
برویم برای حفظ این مكتب، برای حفظ این نهضتها؛ این
نهضت ها مرهون امام حسین (علیه السلام) است. [2]
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای نیز می
فرماید:شما ببینید این نصف روز حادثه(كربلا)، چه قدر در
تاریخ ما بركت كرده و تا امروز هم زنده و الهام بخش
است… . این در انقلاب و جنگ و گذشته تاریخ ما
محسوس بوده است… . ما اگر نخواهیم هشت سال جنگ
خودمان را با آن هشتـ نه ساعت عاشورای امام حسین
مقایسه كنیم یا آن را خیلی درخشانتر بدانیمـ كه واقعاً هم
همین است، یعنی من حادثهای را در تاریخ نمیشناسم كه
با فداكاری آن نصف روز قابل مقایسه باشد؛ همه چیز كوچك
تر از آن استـ لیكن بالاخره طرحی از آن یا نمی از آن یم
است[3].
شباهت و همسانی انقلاب عظیم عاشورا و انقلاب بزرگ
اسلامی، این همه ایثارها، شجاعتها، صبوریها و عظمتها را
رقم زد و صحنههایی آفرید كه در آنها، شور، شعور، شوكت و
شكوه عاشورایی را می توان یافت. همانگونه كه در سخن
دقیق و روشن حضرت امام (قدس سره) دیدیم، همه
نهضتهایی كه امروزه در جهان رخ می دهند و با انقلاب
اسلامی همراهند، تأثیر فرهنگ را در خویش دارند.
رزمندگان ما كه در هشت سال دفاع مقدس حماسه آفریدند
و امّت بزرگ ما، كه صبورانه در مقابل شدائد و سختیها
ایستاد و رهبری كه ناشر همان فرهنگ و بر دوشدارنده
همان رایت بود، نشان داد كه عاشورا نه تنها حادثه سال 61
هجری نیست، كه در هر زمان و مكان تكرار پذیر است و به
هر نسبت كه یك حادثه هویت فرهنگی عاشورا را بیابد،
تأثیر، دوام و عمق خواهد یافت. شاید بتوان گفت در طول
قرنها مبارزه در تاریخ شیعه، هیچ انقلاب و حركتی همچون
حركت انقلاب اسلامی و هیچ صحنههایی همچون
صحنههای دفاع مقدّس، شبیه انقلاب عاشورا و كربلای
حسینی نیست.
هزاران آیت و نشانه در جبهههای دفاع مقدّس، امروز را به
دیروز عاشورا پیوند می زد و بوی كربلا را به شامّهها می
رساند. درنگ و تأملی اندك در شعارها، وصیّت نامهها،
عملیّات ها، نام عملیّاتها، شبهای عملیّات، نامهها،
مزارنوشتهها، سخنان رهبر و امام و مقتدای رزمندگان
خانواده شهیدان، خاطرات، تابلو نوشتهها و همه مظاهر و
جلوههای جبههها، نشان میدهد كه می توان پیوندی شگفت
و قابل مطالعه میان این دو قطعه تاریخی یافت.
هزاران آیت و نشانه در جبهههای دفاع مقدّس، امروز را به
دیروز عاشورا پیوند می زد و بوی كربلا را به شامّهها می
رساند. درنگ و تأملی اندك در شعارها، وصیّت نامهها،
عملیّات ها، نام عملیّاتها، شبهای عملیّات، نامهها،
مزارنوشتهها، سخنان رهبر و امام و مقتدای رزمندگان
خانواده شهیدان، خاطرات، تابلو نوشتهها و همه مظاهر و
جلوههای جبههها، نشان میدهد كه می توان پیوندی شگفت
و قابل مطالعه میان این دو قطعه تاریخی یافت. مطالعه و
پژوهش در این زمینه و نشان دادن این مشتركات و
همسانیها نه تنها ترسیم و تبیین «زایندگی و تأثیر گذاری و
حیات فرهنگ عاشورا»، كه نشانه سلامت، عظمت،
ارجمندی و قداست سالهای دفاع مقدّس و بزرگی و
بزرگمنشی امّت امام برزگوار و انقلاب عاشورایی اسلامی
است. در یك نگاه كلّی، برخی از وجوه مشترك دو فرهنگ
عاشورا و دفاع مقدّس عبارتنداز:
یك ـ هر دو برای دفاع از حریم ارزشها و حفظ اسلام و
رضای پروردگار رویاروی دشمن می ایستند؛
دو ـ رهبر هر دو حركت، فرزندان پیامبرند. همان صلابت،
پایداری، ذلّت ناپذیری، شهادت پذیری و روح ایثار كه در
وجود مبارك اباعبدالله (علیه السلام) هست، در وجود امام
خمینی(قدس سره) تجلّی یافته است. امام به پیروی از
سرور و سالار شهیدان، از هیچ فداكاری در راه مكتب و
آرمانهای الهی دریغ ندارد؛
سه ـ یاران امام خمینی (قدس سره)همچون شهیدان كربلا،
كانون عرفان ومحبّت الهی و سرشار از شوق شهادت و
فداكاریاند؛
چهار ـ دشمن رویارو با دو جریان، در نهایت قساوت، پستی
دنیاپرستی و خودخواهی است؛
پنج ـ همان مظاهر روز و شب عاشورا در جبهه های دفاع
مقدّس دیده می شود؛زمزمه های عاشقانه، نماز، عبادت،
قرائت قرآن و آمادگی برای وصل و پیوند با محبوب؛
ششم ـ پایداری و شكیبایی زنان امّت امام خمینی و نقش
روشنگری و صبوری آنان، جلوهای از صبوری و پیام رسانی
قافله اسیران كربلا است؛
هفت ـ هر دو جریان رسواگر ستم شدند و نقاب از چهره
دروغ و تزویر ونفاق برافكندند؛
هشت ـ در هر دو جریان از شهیدان شیرخوار تا پیران
سالخورده می توان یافت؛
نه ـ صحنهها و موقعیتهایی همچون صحنههای كربلا بارها
در جبهههای دفاع مقدّس اتفاق افتاد؛ مانند تشنگی، جدا
شدن سرها، اسارت و … . این صحنه ها هماره ذهن ها را
به صحنههای كربلا پیوند می زند؛
ده ـ جبهههای هشت سال دفاع مقدّس جلوهگاه اخلاق،
فضایل و ارزشهای الهی و سازندهترین و پرشكوهترین
درسها بود؛ درسهایی كه رزمندگان در مكتب عاشورا آموخته
بودند. معمولاً، در جبههها همه ارزشهای اخلاقی، با كربلا
تطبیق داده می شد؛
یازده ـ پایان هشت سال دفاع مقدّس، همچون پایان
عاشورا، تمام شدن و توقّف راه نبود، بلكه پس از آن، ایمانی
كه محصول خلوص و فداكاری رزمندگان بود، هشیاری،
تحرّك و بیداریهای بزرگی را رقم زد كه نه تنها تضمین
سلامت جامعه، كه الهام بخش مبارزات در گوشه و كنار
جهان شد. تأثیر این ایثار و خلوص را در رزمندگان لبنان نیز
می توان یافت.
دوازده ـ همچنان كه انقلاب عاشورا تضمین بقا و سلامت
مكتب و اسلام نوپایی شد كه محصول 23 سال تلاش
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و مجاهدت صحابه بزرگ
بود، مجاهدتهای هشت سال دفاع مقدّس نیز تضمین بقا
و سلامت انقلاب اسلامی شد.
با بررسی مظاهر عاشورایی در دفاع مقدّس، وجوه اشتراك
این دو نهضت و دو نمونه بزرگ تاریخی را باز می یابیم. هر
چند قلمرو تحقیق، دوران هشت ساله دفاع مقدّس است،
امّا به دلیل پیوندی كه انقلاب اسلامی با نهضت عاشورا
دارد، حضور این ویژگیها را در سالهای پس از دفاع مقدّس
نیز می توان در جامعه احساس كرد؛ به ویژه آن كه برخی از
مسائل هشت سال دفاع مقدّس مانند بازگشت آزداگان،
بازگشت پیكر مطهر مفقودالاثرها، شهادت نیروهای تفحّص
و به طور كلّی استمرار جریان شهادت، این باب را همچنان
مفتوح نگاه می دارد. از این فراتر، نمی توان ارزشهای انقلابی
را كه نمادها و نمودهای خویش را از كربلا و عاشورا دریافت
كرده است، در حصار زمان، محدود و محصور كرد و این
انگاره كه ارزشهای دفاع مقدّس را تنها در همان سالهای
جنگ خلاصه و در همان فرصت تاریخی بررسی و مطالعه
كنیم، نه علمی، نه مقبول و مطلوب و نه امكانپذیر است.
یافتن وجوه مشترك و به زبان دیگر، جلوههای عاشورا در
دفاع مقدّس، برای تاریخ فردا و آیندههایی كه جهاد و
دفاع، ناگزیر با سرنوشت و حیات جامعهها پیوند می خورد
و به آنها الگویی مناسب نیازمند می شوند، بایسته و ضروری
است.
پی نوشت:
[1] . مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 10، ص 318؛
جامع احادیث الشیعه، ج 12. ص 56. (این روایت از امام
صادق (علیه السلام) روایت شده است.)
[2] . قیام عاشورا در كلام و پیام امام خمینی( تبیان آثار مو
ضوعی، دفتر سوم)، ص 76 ـ77.
[3] . حدیث ولایت. مجموعه رهنمودهای مقام معظم
رهبری ج7 ص236ـ 237 .
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع:اندیشه قم محمد رضا سنگری- پیوند دو فرهنگ
پنجشنبه 96/06/30
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید
هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
امید اهل حرم می رود به قربانگاه
و یا به سوی منا می رود ذبیح الله
شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید
از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد
صدای نالهی أمن یجیب می آید
صدای روضهی شیب الخضیب می آید
خمیده خواهری انگار می رود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال
میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
منبع:bahreyar.blogfa.com
پنجشنبه 96/06/30
معرفی_کتاب عاشورا
مؤلف: استاد علی صفایی حائری
#عاشورا مثل یک کوه است و هرکس از زاویهای آن را دیده
است. اما این کوه را که به عظمت تاریخ است هرچه بالاتر
روی بیشتر میبینی.
چنین است که استاد تحلیل عاشورا را از جهاد و پیکار در
زندگی شروع میکند و انگیزهها و هدفها و نیازها و
پاسخها را تحلیل مینماید و به این نتیجه میرسد:
آنجا که مرگ حتمی است پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم
که آبستن زندگی باشد و میبینیم با اشراف به همه
تحلیلهاو انگیزههای موجود از سوی اندیشمندان گذشته و
معاصر به نظریهای نو دست مییابیم که انصافاً بالاتر و
منطقیتر است و حرکت امام #حسین علیهالسلام دقیقتر
توضیح مییابد.
و در عین حال که شهادت، شفاعت امر به معروف و نهی از
منکر و تشکیل حکومت را پذیرفتهای اما نکتهای
شگفتانگیزتر مغفول مانده که این کتاب کمحجم اما عمیق
و پربار، روشن نموده است و شعرهای ضمیمهشده استاد
این کتاب را جلوهای دیگر میبخشد؛
آن روز عصر وقتیکه خورشید از روی نعشهای مقدس عبور
کرد ناچار دامن زردش به خون نشست
آن شب وقتی ماه از وسط آسمان گذشت لرزید
لرزید و در کنار افق افتاد
و افق این مرد پایدار
با یک نگاه به دست آورد
پشت زمین، در زیر بار امانت شکسته است.