ساقی کوثر
دینی فرهنگی پژوهشی
دینی فرهنگی پژوهشی
پنجشنبه 99/10/11
حدود یک سال از شهادت سردار قاسم سلیمانی میگذرد و مردم همچنان در سوگ دوری از این اسطوره فراموش نشدنی داغدار هستند، اما یاد و مکتب حاج قاسم بیش از هر زمان دیگری در بین مردم زنده و جاری است.
شهید سلیمانی امروز به الگویی برای همه نسلها با هر عقیده و سلیقه تبدیل شده است و چنان محبوب قلبها شد، که گویی کسی تصور نمیکرد روزی یک فرمانده نظامی بتواند به چنین محبوبیتی در دل مردم دست پیدا کند و البته حاصل سرباز بیادعای ولایت بودن چیزی جز این هم نخواهد بود.
گویی با شهادت سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی، زوایای دیگری از اخلاق، رفتار و منش این بزرگ مرد تاریخ ایران بر همگان نمایان شد و اقشار مختلف مردم را بر آن داشت تا با مطالعه زندگینامه، وصیتنامه و روایتهای نزدیکانش، بینش و معرفت خود را نسبت به این قهرمان فراموشنشدنی ارتقا دهند به طوری که امروز الگوگیری از مکتب سلیمانی پررنگ تر و قویتر از گذشته شده است.
مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست
بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست
ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست
سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست
کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست
تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد
به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست»
نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی»
به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست
زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست
کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد
میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_
_میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت
میانِ آن در و دیوار محشری برپاست
به پیش چشم علی می زدند زهرا را
یگانه عصمت کبری به زیر دست وپاست
اگر که چادر مادر به کوچه خاکی ش
ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست
قاسم نعمتی
شنبه 99/01/02
مولا جان،
بار ها آمدی و نبودم
در تقلای این زندگی
نیاز مند تو اما بی تو بودم
بار ها آمدی ونیامدم
بر دلم بار ها نشستی و
بی تو بودن را گریستم
میدانم آمدهای…بسیار نزدیک…پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد… پشت در دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…میدانم آمده ای … دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو
شنبه 98/11/26
رهبر فررانه انقلاب در بیاناتشان ویژگیهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به صورت دقیق بیان فرمودند که شامل موارد ذیل میباشند:
1- تدین و تقوا
تقوا و تدین شرط اصلی در دریافت هدایت و توفیقات الهی و لازمه دوری از انحرافات و پلیدیها است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی 28 فروردین سال 1375 در این زمینه میفرمایند: «اینکه ما این همه روى تدیّن تکیه میکنیم، براى این است. عزیزان من! وابستگى از لاابالیگرى دینى حاصل میشود. نه اینکه هر کس متدیّن نیست، وابسته است؛ نه. بالاخره انگیزههاى گوناگونى وجود دارد. اما کسى که متدیّن است، یک مانع اضافه براى وابسته شدن دارد. این خیلى مهم است. شنیدهام بعضى در حول و حوش مرحله اوّل انتخابات، گفته بودند «فلانى- شاید اسم ما را هم نیاورده بودند- یا برخى دیگر این قدر روى تدیّن تکیه میکنند، چه اهمیتى دارد؟ باید آدمهاى متخصّص به مجلس راه پیدا کنند. دکترها و مهندسها به مجلس بروند و مملکت را اداره کنند!» این، اشتباه است. نه اینکه براى مجلس، متخصّص لازم نیست. چرا؛ براى مجلس، متخصّص لازم است. ولى ما امروز تخصّص کم نداریم. عرض من این است که: اى ملت ایران! بین همین مهندسها و دکترها، میان همین متخصّصها و کارشناسها، بگردید متدیّنها را انتخاب کنید! به صرف ادّعا، اکتفا نکنید. فردى را که میخواهید برگزینید، باید متدیّن باشد. متدیّن که شد، آن وقت انسان احساس خاطر جمعى میکند.»
2- توان مدیریتی
علاوهبر تدین و تقوا، استعداد و توان مدیریت داشتن برای مسئولان و کارگزاران نظام، امری بایسته است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای دهم آذرماه امسال در ابتدای جلسه درس خارج فقه، با شرح روایتی درباره توصیه پیامبر اعظم(ص) خطاب به جناب ابوذر فرمودند: «… حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابیذر بزند چیست؟ «اِنّی اَراکَ ضَعیفاً» من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلالله، رُکگو، و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده، زمین راستگوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه بهجای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. «فَلاتُؤَمَّرَنَّ عَلی اِثنَین» حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمیهستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است. ما - حالا همه ما نه؛ بعضیمان این جوری هستیم - بهمجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب، شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی. حالا بحث اسمنویسی برای انتخابات مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون محابا میروند! خب، شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این تواناییای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این [مطلبی] که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد، میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.»
3- تنفر از فساد
معتقد و پایبند به اسلام و متنفر از فساد بودن نیز از ویژگیهای اصلی یک نماینده مجلس شورای اسلامی است. مقتدای حکیم انقلاب 22 اسفند 1386 در دیدار اقشار مختلف مردم در همین زمینه فرمودند: «شما که میخواهید بروید پای صندوق رأی و رأی بدهید، هدفتان این باشد که یک مجلسی تشکیل بشود پایبند به همین مبانی انقلاب و ارزشهای انقلاب. نماینده، متدین، امین، معتقد به عدالت اجتماعی- استقرار عدالت در سرتاسر کشور- متنفر از فساد در هر بخشی و در هر طبقهای از طبقات مسئولین، معتقد به عزت جمهوری اسلامی؛ مجلس باید یک چنین مجلسی باشد. ما هفت دوره مجلس شورای اسلامی را گذراندیم. در مجلس شورای اسلامی گاهی اتفاق افتاده است که کسانی آمدهاند که با اسم «اسلامی» برای این مجلس مخالفت کردهاند! در دوره اول که بحث این بود که اسم مجلس چه باشد- که آمده بود «مجلس شورای اسلامی»- یک عدهای ایستادند که نه، «اسلامی» نباشد! خوب، این نماینده ملت ایران نیست. ملت ایران برای اسلام این فداکاریها را کرده است. ملت ایران عظمت خود را، عزت خود را، اقتدار خود را، آسایش و رفاه خود را در اسلام جستوجو میکند. یک عدهای پیدا شدند که با اسم «اسلامی» برای مجلس مخالفت کردند! خوب، این مطلوب نیست.»
4- حفظ عزت ملت
اراده و تصمیم قاطع برای حفظ عزت ملت و نظام اسلامی از دیگر شاخصههای اصلی است که نماینده مجلس شورای اسلامی باید واجد آن باشد. رهبر انقلاب هشتم خرداد 1374 در دیدار نمایندگان مجلس در همین زمینه فرمودند: «نماینده مجلس،
چون نماینده این ملت عزیز است، باید عزّت این ملت را حفظ کند. بالاخره انتساب به یک جای بالا و بزرگ، اقتضائاتی دارد… خوب؛ ما نماینده ملتی هستیم که حقاً و انصافاً مصداق آیه شریفه «کنتم خیر امّهًْ اخرجت للناس» است. اگر ملتهای مظلوم دنیا بخواهند به کارنامه یک ملت نگاه کنند و نیرو بگیرند؛ احساس عزّت و شرف کنند و درس بگیرند، باید به این ملت نگاه کنند. این، ملتی است که مادرِ چهار شهیدش، احساس افتخار میکند که چهار شهید در راه خدا داده است. این، ملتی است که جانباز و آزادهاش که ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، بهخاطر سربازىِ اسلام و قرآن، احساس افتخار میکند.»
5- یکی بودن شعار و عمل
از شاخصههای دیگر نمایندگی یکی بودن شعار و عمل است. رهبر انقلاب اسلامی خردادماه سال 1385 در دیدار نمایندگان مجلس در این خصوص میفرمایند: نمایندگان مجلس باید بهگونهای عمل کنند که از عملکرد آنان همان شعارهایی که مردم برای آنها رأی دادند، تداعی شود.
6- اخلاق و احساس مسئولیت
امانتداری و اخلاق و احساس مسئولیت نیز باید جزو ویژگیهای اصلی برای یک نماینده مجلس باشد. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای هشتم خرداد سال 1392 در اینباره فرمودند: «یک مسئله دیگر- همانطور که عرض کردیم- این است که رفتار نمایندگان در تربیت جامعه و سوق دادن جامعه به این طرف و آن طرف مؤثر است. اگر تقوا و امانت و اخلاق و احساس مسئولیت و نشاط کار، در مجلس دیده شود، این در جامعه اثر میگذارد؛ در درجه اول مردم را نسبت به نمایندگان مجلس علاقهمند و خوشبین و متعهد میکند، در درجه بعد رفتار آنها را به رفتار این نمایندگان عزیز- که خب قله هستند، چهره هستند، برجسته هستند- نزدیک میکند.»
7- مرزبندی روشن با دشمن
نماینده مجلس شورای اسلامی باید علاوهبر پایبندی به مبانی انقلاب و اسلام با دشمن مرزبندی پررنگ، قاطعانه و روشنی داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی 22 اسفند 1386 نیز در دیدار اقشار مختلف مردم تصریح کردند: «… پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. … بعضى، از دشمن رودربایستى دارند؛ بعضى، ملاحظه دشمن را مىکنند. ملاحظه ملت را باید کرد، ملاحظه خدا را باید کرد، نه ملاحظه دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هرچه عقب بنشینى، او جلو مىآید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمى نباشد، او نفوذ مىکند. دشمنان این را مىخواهند. یکى از شاخصها همین است. مردم در هرجاى کشور هستند، به این شاخص توجه کنند آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست نشاندگان دشمن مرز کمرنگى است، اینها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند.»
8- ترجیح مصالح کلی بر مصالح منطقهای
نماینده مجلس شورای اسلامی باید مصالح کشور و نظام را بر مصالح منطقهای ترجیح دهد. رهبر معظم انقلاب 27 خرداد 1383 در دیدار نمایندگان مجلس تأکید کردند: «… مسئله بعد،ترجیح مصالح کلی بر مصالح منطقهای است؛ این هم از چیزهایی است که به زبان خیلی آسان است، اما در عمل خیلی مشکل است. بنده هم یک وقت در مجلس بودهام و میدانم نمایندگی چگونه است؛ با مجلس هم که سالهاست سروکار داریم. مصالح منطقهای را بر مصالح کلی ترجیح ندهید.»
9- صبر و بصیرت
صبر و بصیرت نیز از اصلیترین ویژگیهای یک نماینده مجلس است. رهبر انقلاب هشتم خرداد 1384 در دیدار نمایندگان مجلس فرمودند: «… ما بارها عرض کردهایم که امیرالمؤمنین در جنگ صفین- شاید این جمله را درباره عمار هم فرموده باشد- مکرر این جمله را میفرمود: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر». چه عبارت زیبایی هم هست؛ حروف بصر و صبر یکی است،ترکیبش دوتاست؛ و چه زیبا! فقط اهل بصیرت و پایداری میتوانند این پرچم را بردارند. بصیرت را باید در خودمان تقویت کنیم. اگر این معنا حاصل شود و شما بهعنوان نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی- که جایگاه و موقعیت مهمی در روشنگری مردم نسبت به نقشههای دشمن دارید- اثرگذاری کنید، بسیاری از این خلأها و تاریکیها و غبارها برطرف خواهد شد.»
10- سادهزیستى و پرهیز از اشرافیگری
ساده زیستی و پرهیز از اسراف و اشرافیگری نیز جزو شاخصههای اصلی نمایندگی است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای ششم خرداد 1383 در پیامی به مناسبت افتتاح مجلس هفتم تصریح کردند: «سادهزیستى و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه کردن بیتالمال در امور شخصى و غیرضرورى، شرط لازم براى حفظ پیوند حقیقى با مردم است. ترویج فرهنگ اشرافیگرى و تجمّل و سفرهاى پرهزینه و بیهوده خارجى از کیسه مردم، دور از شأن نمایندگى و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده با مردم است.»
رهبر معظم انقلاب همچنین هفتم خرداد 1387 در پیامی به مناسبت افتتاح مجلس هشتم، تأکید کردند: «نماینده ملت از جنس ملت است. خوى اشراف
ى و گرایش به اسراف و طعمه انگاشتن این مسئولیت، بلای بزرگى است.»
ملت بزرگ، انقلابی و مبارز ایران همواره نشان داده است که از گذشته قویتر، آگاهتر و هوشیارتر عمل میکند. ملت اینبار نیز با حضور سرشار از شوق، ایمان و انگیزه و با اقدام قاطع خود، مشت محکم خود را به دهان یاوهگویان میکوبد. نمایندگان مجلس و مسئولان کشور نیز باید این نعمت بزرگ را شکرگزارند و چنانکه لازمه نعمتشناسی و قدردانی است، با آن رفتار کنند.
منبع : کیهان
پنجشنبه 98/10/12
سوره ۳۳: الأحزاب - جزء ۲۱, ۲۲ - مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾
از ميان مؤمنان مردانى اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند (۲۳)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۲۴﴾ تا خدا راستگويان را به [پاداش] راستيشان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا بر ايشان ببخشايد كه خدا همواره آمرزنده مهربان است (۲۴)
راهت را هدفت را آرمانت را با تمام وجود ادامه خواهيم داد ويك ثانيه رهبرمان را تنها نخواهيم گذاشت ارام بخواب سردار ايران سلام مارا به ارباب برسان شهادتت مبارک |
جمعه 98/09/08
اعضاء یک خانواده که رکن مهم آن زن و شوهر هستند، گذشته از ضرورتهائی که آنها را دور هم جمع می کند، باید از پیوندی مقدس و درونی که همان محبت و احساس علاقه به یکدیگر است ، برخوردار باشند.جهت گیری درست برای زندگی مشترک از آداب اساسی زندگی خانوادگی است.یافتن و داشتن اسوه و چهار چوب های فکری , کرداری و گفتاری در روابط خانوادگی برای هر انسانی توفیقی در جهت تکامل هر چه بهتر اوست. از سویی محک اخلاق انسان در خانواده است شور و علاقه اگر فقط بر مبنای مسائل جنسی باشد پس از مدتی نه چندان طولانی حساسیت خود را از دست می دهد و واقعیت زندگی بعد مهم زندگی می شود، زیرا آن هیجانات و تحریکات شهوی و جذبه های اولیه از کار افتاده و آن میل شدید کاسته شده و کسانی که موفق شده باشند در آن فرصت محبت خود را در دل یکدیگر جا کنند، پشتوانه ای محکم جایگزین آن نموده اند که تا آخر عمر ضامن اجرائی سعادت آنان خواهد بود.
بشر از آغاز، زندگی خانوادگی را به عنوان بهترین نوع زندگی برگزیده و در همه زمانها و مکانها بدان پایبند بوده و هست. این نوع زندگی از امتیازات انسان محسوب می شود و فواید گوناگونی را دربر دارد، از جمله اینکه زن و مرد را از پریشانی و بی هدفی نجات می دهد و به خانواده وابسته و دلگرم می سازد. زن و مرد در کانون گرم و با صفای خانوادگی از نعمت انس و مودت و لذت جوییهای مشروع زناشویی بهره مند می شوند و فرزندان مشروعی را تولید کرده، در تعلیم و تربیت آنان می کوشند و به عنوان بهترین آینده سازان و یادگار از خویشتن باقی می گذارند. پرورش فرزندان و انس با آنان یکی از بهترین لذتهای زندگی است.
بنابراین سلامت و سعادت یک جامعه، تا حدود زیادی به وضع خانواده ها و کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزندان بستگی دارد. هرچه روابط اعضای خانواده بهتر و سالمتر باشد زندگی شیرین تر و با صفاتر خواهد بود و فرزندان نیز بیشتر به خانواده وابسته می مانند و از خطر انحراف مصونیت پیدا می کنند.
اسلام برای تحقق اهداف ازدواج و تحکیم بنیاد خانواده روی دو امر تأکید دارد:یکی ایمان و دیگری اخلاق و به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه می کند که دین و اخلاق همسر خود را نیز منظور بدارند. در روایات آمده است؛ مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و در امر ازدواج با ایشان مشورت نمود. آن حضرت فرمود:با زن دیندار ازدواج کن تا خیر فراوانی نصیب تو شود. (وسائل الشیعه ج 20 ص 39).
رعایت اخلاق عامل بقای خانواده
دین اسلام برای حسن رابطه بین زن و شوهر، بقاء و استحکام بنیاد خانواده و برای جلوگیری از اختلافات خانوادگی و وقوع طلاق نیز بهترین وسیله را رعایت ارزشهای اخلاقی می داند و در این باره توصیه های فراوانی دارد . اسلام ازدواج را پیمانی مقدس می داند که در بین یک زن و مرد، به اعتبار اینکه دو انسان هستند بسته می شود و مهمترین هدفش تأمین نیازهای انسانی و آرامش و سکون و انس زن و مرد با یکدیگر است و حتی لذّت جوییهای مشروع جنسی و اشباع غریزه و تولید و پرورش فرزندان را نیز در راه تأمین هدف عالی انسانی محسوب می دارد.
قرآن در این باره می گوید:و از نشانه های خداست که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید تا بسوی آنان آرامش بیابید، و در میان شما محبت و دلسوزی قرار داد، همانا که در این موضوع برای اندیشمندان نشانه هایی است. (روم آیه 21).
در آیه مذکور انس و آرامش خانوادگی به عنوان ثمره ازدواج معرفی شده است و این موضوع بسی برتر از امکان اشباع مشروع غریزه جنسی است. در پیمان زناشویی زن و مرد با تمام وجود به سوی همدیگر جذب شده، متحد و یک دل می گردند و در تمام ابعاد زندگی در خدمت یکدیگر قرار می گیرند و مأنوس و هم فکر و هم راز و یک هدف می شوند.
در آیه یاد شده زندگی خانوادگی بر دو پایه نیرومند مودّت و رحمت استوار گشته است. یکی از پایه های ازدواج مودت و علاقه زن و شوهر نسبت به یکدیگر است، یعنی خوبیها و نقاط مثبت یکدیگر را مورد توجه قرار می دهند و از صمیم قلب همدیگر را دوست می دارند. هر یک از آنان، دیگری را نعمتی ارزشمند از جانب خدا و وسیله انس و الفت و آرامش و دلگرمی و شریک در زندگی می شمارد و از این نعمت بزرگ قدر دانی و سپاسگذاری می کند.
پایه دیگر ازدواج که در آیه بدان اشاره شده، رحمت یعنی مهربانی و دلسوزی است. هرگاه یکی از زوجین با نقصان و ضعف و نیازی در همسرش مواجه شد با دیده ترحم و دلسوزی به آن می نگرد و فکر می کند که او یک انسان است و انسان بی نقص نیست، چنانکه خودش نیز بی عیب نیست. لذا دلش به حال او می سوزد و سعی می کند با نرمی و مدارا و از روی مهربانی و دلسوزی نقص او را در صورت امکان برطرف سازد، و در غیر این صورت او را با همان حال می پذیرد و نقصانش را نادیده می گیرد و به زندگی ادامه می دهد. لازمه رحمت و دلسوزی این است که همچنانکه زن و شوهر خیر و صلاح خود را می خواهد در همه حال خواستها و تمایلات همسرش را نیز منظور بدارد و هرچه را برای خود می خواهد برای او نیز بخواهد و همواره به فکر تأمین سعادت، آسایش و آرامش او نیز باشد.
قرآن در این باره تعبیر بسیار جالبی دارد و زن و شوهر را چنین توصیف می کند:زنان برای شما لباس هستند و شما نیز برای آنان لباس هستید. (بقره آیه 187).
لباس مجموع بدن انسان را با همه کمالات و نواقص، خوبیها و بدیها و زیباییها و زشتیها در بر می گیرد، از سرما و گرما و خطرها حفظ می کند، بر زیباییهایش می افزاید و عیوبش را می پوشاند. لباس نزدیکترین اشیاء نسبت به انسان است و از جمله نیازهای اولیه به شمار می رود. زن و شوهر نیز نسبت به یکدیگر باید همانند لباس باشند و همدیگر را با همه نواقص و کمالات بپذیرند، حافظ و نگهبان و آرامش بخش یکدیگر باشند، بر زیباییهای هم بیافزایند، عیوب هم را بپوشانند و راز نگهدار و محرم اسرار همدیگر باشند.
اسلام در مورد روابط بین زن و شوهر و زندگی خانوادگی این گونه می اندیشد و آن را بر چنین پایه هایی استوار ساخته است. تشکیل چنین خانواده هایی در خور انسان است و سعادت جسمانی و نفسانی، دنیوی و اخروی او را تأمین می کند. اگر بنیاد خانواده ها بر پایه های ایمان و محبت و دلسوزی استوار گشت، کانون خانواده را گرم و با صفا می سازد و از کشمکشها و اختلافات و طلاق و فروپاشی جلوگیری می کند.
امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود می فرمایند:اما حق کسی که به جهت ازدواج رعیت تـو حساب می شـود؛ بر تو آنست که بدانی؛ خداوند متعال قرار داده است اورا تسکین دهنده و آرامش بخشنده و نگهدارنده و مونس برای تو؛ پس بر هردو نفر شما واجب است که قدر این مصاحبت را بدانید و از خداوند متعال به خاطر این نعمت تشکر نمائید ؛ زیرا که ایـن نعمت از ناحیـه اوست و واجب است که با نعمت خداوند بدیده تکریم و احترام نگاه شـود و با مهربانی و لطف و خوشروئی با آن برخورد نمائید .
سرایت اخلاق خوش
اخلاق خوش، سرایت کننده است، همان گونه که اخلاق بد سرایت می کند. اگر با لبخند و نشاط با همسرتان روبه رو شوید، آثار خوبی بر جای می گذارد که کمترین آن، تعادل روحی و روانی است.
انسان خواه ناخواه تحت تأثیر عواطف است. هرچند خشن و سخت گیر باشیم، باز هم در برابر محبت ها و گذشت ها شرمنده ایم و تسلیم خواهیم شد.
شما با اخلاق خوش می توانید در برابر طوفانی از قهر و غضب و خشم بایستید و آن را رام کنید. این امر زمانی به دست می آید که خوددار باشید، از کوره به در نروید. یک انسان فهیم در پی آن است که به جای شکوه و شکایت، راهی پیدا کند که به افکار همسرش نزدیک شود، طبیعت او را بفهمد و با نرم خویی، در او نفوذ کند و تغییرش دهد.
پیامبر اعظم (صلوات الله علیه و آله) نزدیک ترین شخص به خود را در قیامت این گونه معرفی کرده و فرمودند:نزدیک ترین شما به مقام و جایگاه من در روز رستاخیز… همانانند که با همسرانشان بهتر رفتار کنند،
نظام جتماعي از آغازين مرحله شكل گيري تاكنون كه دامنه و وسعت آن شگفت انگيز و همچنان رو به توسعه ميباشد، بر يك سلسله اصول، هنجارها و ارزشهاي استوار گرديده است كه مجموع آنها را “اخلاق” ناميده اند. اخلاق هر جامعه ملاك و معياري است براي بايد و نبايدهاي آن جامعه. نظام اخلاقي جامعه بشري هم سر چشمه و خواستگاه آسماني و ديني دارد و هم سرچشمه و منبع بشري و به اصطلاح عرفي. هرچند درباره تعريف اخلاق اجماع همگاني و دقيقي وجود ندارد اما مفهوم اخلاق در بيان ساده يعني روا بودن و ناروا بودن بعضي از كار ها.
با نگاهي مختصر و گذرا در باره اخلاق مي توان دريافت كه همه خردمندان و عقلاء و چيزفهم هاي جامعه بشري ، در هر دوره و زمانهاي كه بوده اند از طرق مختلف بر اين امر تاكيد داشته اند كه سعادت و رستگاري انسان و جامعه انساني با منظومه اخلاقي آن جامعه ارتباط و پيوند تنگاتنگ و بنيادي دارد.
خصوصا كه دوام زندگي و رشد انسان فقط در دايره حيات فردي محدود نمانده، بلكه ضرورت دارد كه براي رشد و كمال ، با ديگري ارتباط و پيوند بر قرارشود ، كه روابط و مناسبات اجتماعي در گسترههاي مختلف آن از اينجا سرچشمه ميگيرد، نقش اخلاق در تنظيم اين روابط و مناسبات و ارائه الگو و معيار بس مهم و تعيين كننده ميباشد.
هر جامعهاي كه بر مبناي يك ارزش و الگوي تعريف شده مبتني بر ارزشهاي اخلاقي استوار گرديده و مناسباتش را عيار سازد، آن جامعه خواهد توانست كه راه سعادت و خوش بختي را پيدا نموده و با موفقيت آن را بپيمايد. براي اخلاق عمدتا دو منبع و سر چشمه قايل شده اند: دانش و علم، ديگري اديان. دانش و علم را موجب پيدايش و رشد فضيلتهاي انساني دانسته اند، كه بحث آن از وسعت اين نوشتار فراتر است؛ هم چنان كار عمده اديان و پيامبران نيز تامين اخلاق جامعه دانسته شده است. يعني كار محوري و قلب آموزههاي ديني و هدف گيري عمده پيامبران، ايجاد يك جامعه اخلاقي بوده است.
در اهميت و نقش اخلاق در جامعه به اندازه اي تاكيد گرديده است و براي آن استدلال شده است كه در جامعه غير اخلاقي رشد شخصيت آدمي غير ممكن است، همه انسانها يا گرگ خواهند بود يا گوسفندان برده صفت. حتي امروزه موضوع مدرنيسم و مدنيت بعنوان نمادي از رشد و توسعه جامعه تلقي مي گردد، دانشمندان بر اين باور اند تا جامعه اي اخلاقي نباشد، آن جامعه مدني نخواهد بود. پذيرش مدنيت اجتماعي بدان جهت است كه اخلاقي تر است.
حال تصور شود كه با وجود اين همه تاكيدات بر موضوع و نقش اخلاق در جامعه، جامعه اي چنين ستوني و محوري را از دست بدهد و از آن محروم گردد چه چيزي برايش باقي ميماند؟ يا بدون استفاده از چنين چراغ و روشنايي ميخواهد راه دور و دراز و تاريكي را بپيمايد، سرانجام بهكدام بيراهه و يا چالهاي سقوط خواهد نمود؟ اصناف جامعه طبق كدام معيار و الگو روابط و مناسبات خود را تنظيم سازند؟ معيار خوبي و بدي يك عمل و رفتار چه خواهد بود؟ روا بودن و ناروا بودن رفتار ها با چه شاخصي ارزيابي گردد؟ اينكه رشد شخصيتي واجتماعي خود را بدانيم بركدام وزنه و اعتبار اعتماد نماييم و …
در بحث انهدام و سقوط تمدن ها و ملت ها در كنار عوامل متعدد، مسئله سقوط اخلاقي در پديد آمدن فاجعه هاي انساني بصورت جدي و اساسي مورد توجه قرار دارد. شايد بتوان گفت كه ريشه بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و شيوه هاي نامعقول و نا جايز سياسي در سقوط اخلاقي جامعه و سياست مداران قرار دارد. زيرا همانطور كه ياد آوری شد هرچه جامعه غيراخلاقي تر شد به همان ميزان از مدار و دايره انسانيت فاصله ميگيرد . به همين تناسب وقتي موضوع اخلاق وارد قلمرو سياست مي شود، مسئله رنگ و بوي ديگري بخود گرفته و بيش از پيش جدي تر و پيچيده تر ميگردد.
به همين دليل مهم ترين عنصري كه فيلسوفان و دانشمندان علم سياست در مهار و كنترل قدرت درباره آن انديشيده اند مفهوم بزرگ اخلاقي – سياسي بوده است، به معني ديگر اخلاقي شدن سياست مي باشد. دليل ديگري كه اخلاق بيش از همه نسبت به مهار و كنترل سياست توجه نشان ميدهد اينست كه قدرت سياسي، نسبت به ساير قدرت هاي كه در جامعه وجود دارد: قدرت ديني، قدرت علمي، قدرت تبليغي، قدرت اقتصادي و… ، قدرت سياسي بيش از همه ملموس تر، عظيم تر و فاجعه بار تر بوده و اگر نه هميشه، حد اقل گاهي برهمه قدرتهاي ياد شده سايه افكنده و بر آنان سلطه پيدا نموده و آنان را در كام خود ميكشد.
همين طور در باره اهميت و نقش اخلاق در روابط اجتماعي و رفتارهاي فردي، رشد جامعه و افراد مي توان بحث نمود. چنانچه در مباحث اخلاقي كه بوسيله دانشمندان علم اخلاق و علم دانش اجتماعي مورد توجه قرار گرفته و بدان اهتمام ورزيده اند.
بنا بر اين يكي از دلايل سقوط يك جامعه و انحطاطي كه آن را در بر ميگيرد بي توجهي و غفلت از مسئله
” اخلاق ” در مناسبات فردي، اجتماعي و سياست مي باشد. هرگاه ارزشها و معيارهاي بنيادي كه موجب موجه بودن و يا ناموجه بودن رفتار و عملكرد ها در حوزه هاي ياد شده ميباشد، مورد بي مهري و غفلت قرار گيرد قطعا زمينه سقوط و انحطاط فراهم ميگردد.
اين يك سنت قطعي هستي است. براي درك و فهم اين موضوع هر چند مي توان از تاريخ بشري مثال ها و نمونه ها ارائه داد، اما نزديك ترين و ملموس ترين مثال در اين باره براي ما وضعيت جامعه خود ما ميباشد. فاجعه اي كه در آن قرار داشتيم و هنوز دامنه آن برچيده نشده است و متاسفانه روز بروز به شكل ديگري در جامعه و سياست كشور تبارز مينمايد. وضعيت نا بهنجاري كه اينك در آن قرار داريم، حالتي كه سنگ روي سنگ بند نمانده و همه چيز در فضا معلق مانده و در خلاء كامل بسر ميبريم. شرايطي كه اكنون مردم ما در آن بسر ميبرند، رنگي كه جامعه ما بر داشته است، قدرت و سياستي كه بر زندگي و همه شئونات ما سايه افكنده است بطور كامل از دايره و معيارهاي اخلاقي بيرون شده است.
هيچ فضيلت انساني در آن نمي توان يافت. قابل ياد آوري است كه بحث سقوط معيار ها و ارزشهاي اخلاقي در جامعه و سياست ما، فقط نگراني از برخي حركتها و نابهنجاري هاي اجتماعي محدود، هم چنين غفلتها و سهل انگاريهاي كه جامعه معمولا از آن نمي تواند مصئون بماند نيست، بلكه موضوع مهم اينست كه هم اينك جامعه و سياست ما نه یک جامعه ارزشي و اخلاقي مبتني بر باورهاي اعتقادي و ديني است؛ و نه هم جامعه و سياستي است كه مبتني بر قاعده و اصول اخلاقي ريشه گرفته از دانش و علم امروزي بشر باشد. معيار روا و ناروا در جامعه و سياست ما كاملا از دست رفته و گم شده است. هرچه پيش آيد خوش آيد!
اندك نگاهي به فجايعي كه بصورت روزمره اتفاق ميافتد، و در مقابل حساسيت جامعه و سياست را در مقابل آن مقايسه نماييد ؛ آنگاه در خواهيم يافت كه ما از منظر ارزشهاي اخلاقي تا چه درجهاي سقوط نموده ايم.
مسئله تجاوز جنسي بر اطفال و كودكان، دختران و زنان اكنون در جامعه ما به عرف و عادت تبديل شده است. وقوع جنایتهای تکان دهنده و افزایش تجاوزهای جنسی در روزهای اخیر نمادهای بارز سقوط و عدم باورمندی به کرامت انسانی در جامعه میباشد. نشر گزارشهای چون تجاوز یک مولوی بر دختر خردسال، رابطه نامشروع پدری با دخترش به مدت شش سال در هرات و تجاوز و قتل دختری بیگناه بوسیله یکی از اعضای شورای ولایتی و متنفذ محل در بامیان و… واقعیتهای تلخ و تکان دهنده ای را برملا میسازد.
تا زمانیکه جامعه ای از لحاظ اخلاق انسانی باورمندی و تعهد نداشته باشد، وقوع هر جرمی و ارتکاب هر نوع تخلفی و زیر پانهادن قانون و نادیده انگاشتن عدالت یک امر طبیعی و عادی قلمداد خواهد شد و چشم امید بستن به آینده روشن و برخوردار از کرامت انسانی، انتظاری عبث بشمار میرود.
……………..
1. ادب قدرت، ادب عدالت : داکتر عبدالکریم سروش.
2. فصلنامه گفتمان نو ، سال اول ، شماره اول ، بهار1383.
3. سایت نمناک