راز چهل و (اربعین)


عدد چهل در نگاه اول یک عدد کاملا ساده مانند تمامی اعداد دیگر است، اما این عدد رازهایی را یدک می‌کشد که در نوع خود جالب است.

تا عدد چهل بشمارید اما از آن رد نشوید. کمی به این عدد فکر کنید؛ چه چیزی به یادتان می‌آید؟ قصد داریم در ادامه حقایقی را از عدد چهل برای شما بازگو کنیم که احتمالا برایتان جذاب باشد.

  منفی چهل درجه یا «چهل درجه زیر صفر» تنها دمایی است که هم در سلسیوس و هم در فارنهایت با هم برابر است.

 عدد چهل تنها عددی در زبان انگلیسی است که اگر آن را به حروف (Forty) بنویسید، تمام حروفش از نظر ترتیب الفبای انگلیسی پشت سر هم قرار می‌گیرد.

 نه ماه بارداری را فراموش کنید! یک دوره بارداری معمولی به طور معمول چهل هفته زمان می‌طلبد.

 زمانی که طاعون‌ در قرون وسطی در اروپا شیوع یافت، کشتی‌ها به مدت چهل روز در کنار بنادر می‌ماندند و هیچ مسافری اجازه خروج نداشت. واژه «قرنطینه» از گویش ونتیانِ زبان ایتالیایی گرفته شده و به معنای «quaranta giorni» یا «چهل روز» 

 عبارت تحت‌اللفظی «چهل چشمک» نیز در زبان انگلیسی اصطلاحی است به معنای یک چرت کامل و دلچسب. دکتر ویلیام کیتچاینر در کتاب راهنمای خود در سال 1812 میلادی به این موضوع اشاره کرده بود که یک چرت روزانه کامل به طول چهل بار پلک زدن است.

 شیمیدانان شرکت تولید کننده یک اسپری جادوییِ برای جداسازی آب دقیقا چهل بار تلاش کردند. از این رو، آن اسپری «دبلیو دی 40» نام‌گذاری شد. فرمول شیمیایی این اسپری کاملا منحصر به فرد بود و برای چربی گیری، گریس زدایی و تمیزکاری قطعات مورد استفاده در صنایع هوا - فضا و موشک به کار می‌رفت.

 عدد چهل در ادبیات هم معنایی دارد: تعداد دزدانی که علی‌بابا در قصه هزار و یک شب با آن‌ها سر و کار داشت چهل نفر بودند، همه پیامبران در چهل سالگی مبعوث شده اند، حضرت عیسی مسیح چهل روز در بیابان روزه گرفت تا خود را در برابر اهریمن بیازماید. رشد انسان در چهل سالگی به کمال می رسد. «غوالی الئالی-۴۳۱» همه پیامبران در چهل سالگی مبعوث شده اند. «عیون الاخبار – ۲ -۳۶»حضرت آدم در فراق بهشت چهل روز گریست. «بحار-۱۱-۱۶۲»حضرت آدم در مرگ هابیل چهل شب گریه کرد. «بحار -۱۱- ۴۴»زمین چهل روز در مرگ مومن می گرید. «تفسیر عیاشی-۲-۱۵۴»خداوند چهل روز به فرعون مهلت داد. «اتحاف الساده-۱-۷۵»زیارت اربعین یکی از نشانه های مومن است. «امالی شیخ صدوق-۲۵۱» چهل شب تعطیلی مساجد از نشانه های ظهور است. «صحیفه الرضا-۱۴»هر انسانی که چهل حدیث حفظ کند، خداوند او را فقیه و عالم محشور کند. «بحارالانوار-۲-۲۵۳» عدد چهل در فرهنگ دینی و اسلامی در میان سایر اعداد از جایگاه ویژه ای برخوردار است.اربعین از اعدادی است که در اِعراب، به جمع مذکر سالم شبیه است; یعنی در حالت رفعی اربعون و در حالت نصبی و جرّی اربعین به‌کار می‌رود. این عدد برای مذکر و مؤنث یکسان است و به دو صورتِ عدد اصلی (40) و ترتیبی (چهلم) می‌آید.

در شکل گیری شخصیت انسان

اهمیت چهل سالگی انسان قابل انکار نیست، چنانکه در روایات متعددی از پیامبر «ص» و معصومان آمده است: هنگامی که بنده به چهل سالگی می‌رسد خداوند به دو فرشته مراقب او می‌گوید: ازاین پس بر او سخت بگیرید و همه کارهای کوچک و بزرگ و زیاد و کم را ثبت کنید. این روایات همه از این حقیقت خبر می‌دهند که شخصیت انسان تا چهل سالگی شکل گرفته و از آن پس تحولات درونی در او سخت‌تر می‌شود.

مشرب عرفا

دانشمندان مسلمان به ویژه آنان که مشرب عرفانی دارند، به عدد چهل در زمینه خودسازی به دیده اهمیت می‌نگرند و برای این عدد در فعلیت یافتن استعدادهای انسان و کامل شدن ملکات اخلاقی و پیمودن درجات معرفت تأثیری ویژه قائل هستند.

بنابه روایتی از امام صادق (علیه السلام) انسان در 33 سالگی به رشد کامل جسمانی خود می‌رسد و این رشد تا چهل سالگی ثابت است و از آن پس، بدن رو به کاستی می‌رود

منظر قرآن

عدد چهل یا اربعین، از موضوعاتی است که در قرآن و روایات از جایگاه ویژه ای برخوردار است و تاکنون کتاب‌های فراوانی درباره آن نوشته شده است. در قرآن کریم این واژه در چهار آیه و مرتبط با سه موضوع دیده می‌شود:

1- در آیه 15 سوره احقاف از چهل سالگی انسان یاد شده و این که خداوند به همه انسان‌ها درباره نیکی به پدر و مادر سفارش کرده است؛ اما فقط نیکوکاران به این سفارش الهی عمل و به پدر و مادر خود نیکی می‌کنند و این نیکی را تا رسیدن به رشد کامل خود و رسیدن به چهل سالگی ادامه می‌دهند؛ آن گاه در چهل سالگی دعا می‌کنند و از خداوند توفیق می‌طلبند تا در برابر نعمت‌هایی که خود و پدر و مادرشان از آن برخوردار بوده‌اند، شکرگزار او باشند : « ووصَّینَا الاِنسـنَ بِولِدَیهِ اِحسـنـًا حَمَلَتهُ اُمُّهُ کُرهـًا و وضَعَتهُ کُرهـًا و حَملُهُ وفِصــلُهُ ثَلـثونَ شَهرًا حَتّی اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ و بَلَغَ اَربَعینَ سَنَةً قالَ رَبِّ اَوزِعنی اَن اَشکُرَ نِعمَتَکَ الَّتی اَنعَمتَ عَلَیَّ و عَلی ولِدَیَّ و اَن اَعمَلَ صــلِحـًا تَرضـهُ و اَصلِح لی فی ذُرِّیَّتی اِنّی تُبتُ اِلَیکَ وانی مِنَ المُسلِمین».

2- در آیه 26 مائده از چهل سال ممنوعیت ورود بنی اسراییل به سرزمین مقدس و چهل سال سرگردانی آن‌ها در قطعه ای از زمین خبر داده است:« قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَةً یَتیهونَ فِی الاَرضِ فَلاتَأسَ عَلَی القَومِ الفـسِقین ». این ممنوعیت پس از آن بود که موسی به قومش برای ورود به سرزمین مقدس فرمان داد؛ اما بنی اسراییل به این دلیل که در آنجا مردمی جبارند، از اطاعت موسی سر باز زدند و گفتند: تا آنان از آن جا بیرون نروند، ما هرگز وارد آن شهر نمی‌شویم. در تورات نیز داستان سرگردانی بنی اسراییل ذکر شده است.

حضرت موسی

3- آیه 51 بقره نیز از میقات چهل شبه موسی خبر می‌دهد:« واِذ وعَدنا موسی اَربَعینَ لَیلَةً » که در آیه 142 اعراف به این صورت تفصیل داده شده است:« و واعَدنا موسی ثَلـثینَ لَیلَةً و اَتمَمنـها به عشر فَتَمَّ میقـتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلِةً ». مفسران برآنند که آن چهل شب در سی شب ذی القعده و دهه اول ذی الحجه بوده است؛ چنان که در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) نیز بر این تعیین دلالت دارد؛ اما آلوسی بدون استناد به دلیلی، این احتمال را که میقات در سی روز ذی الحجه و دهه اول محرم بوده نیز نقل کرده است. میقات چهل روز و چهل شبه موسی در تورات آمده است.

راز عدد چهل

مفسران در ذیل هر یک از آیات پیشین درصدد بر آمده‌اند رازی متناسب با موضوع را برای عدد چهل بیان کنند. در آیه 15 احقاف از کمال رشد انسان و چهل سالگی وی یاد شده است. بیش‌تر مفسران، کمال رشد را در 33 سالگی می‌دانند؛ ولی برخی آن را در همان چهل سالگی دانسته‌اند.

بنابه روایتی از امام صادق (علیه السلام) انسان در 33 سالگی به رشد کامل جسمانی خود می‌رسد و این رشد تا چهل سالگی ثابت است و از آن پس، بدن رو به زوال می‌رود.

در هر صورت برخی، سر تأکید آیه بر چهل سالگی را این دانسته‌اند که از یک سو معمولاً عقل انسان در این سن کامل می‌شود و در همین زمان حجت خداوند بر او تمام شده، جهالت جوانی از وی فاصله گرفته، حق واجب خداوند را در نیکی به پدر و مادر می‌شناسد و از سوی دیگر در چهل سالگی صفات اخلاقی در وی قوی شده، از آن پس به آسانی از او جدا نمی‌شود.

منظر روایات

در حدیث آمده است:افرادی که به چهل سالگی می‌رسند و توبه نمی‌کنند، شیطان دستی به صورت آن‌ها کشیده، می‌گوید: پدرم فدای رویی که رستگار نمی‌شود.

این روایات همه از این حقیقت خبر می‌دهد که شخصیت انسان تا چهل سالگی شکل گرفته، و از آن پس، تحولات درونی در او سخت‌تر می‌شود؛ البته در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نیز آمده که خداوند افراد چهل ساله را گرامی می‌دارد . این روایت شاید دستوری اخلاقی برای رعایت احترام اشخاصی باشد که دارای عمری چهل سال و بیش‌تر از آن هستند.

آلوسی درباره سر چهل سال سرگردانی بنی اسرائیل می‌گوید: چهل سال، زمان لازمی بود که بنی اسرائیل از نادانی خود در مخالفت با موسی(علیه السلام) دست بردارند.

برخی دیگر نیز چهل سال را زمان لازم برای انقضای نسل نافرمان بنی اسرائیل - که به اخلاق فاسد خو گرفته بودند - و نیز ظهور نسل جدید از آنان دانسته و برآنند که پس از آن زمان، نسل جدید بنی اسرائیل وارد سرزمین مقدس شد.

راز میقات چهل شبه موسی نیز روشن نیست؛ اما وجود این روایت از رسول خدا که فرمود: هر انسانی چهل روز اخلاص ورزد و اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود: « من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»

نقل حدیث دیگری از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که فرمود: از امت من چهل حدیث مورد نیاز مردم در امور دین را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و دانشمند برمی انگیزد.توجه فقیهان و محدثان را به خود معطوف داشت، به طوری که کتاب‌های زیادی در زمینه چهل حدیث نگاشته شد

در کنار دو آیه میقات، سبب شده تا دانشمندان مسلمان، به ویژه آنان که مشرب عرفانی دارند؛ به عدد چهل در زمینه خودسازی با دیده اهمیت بنگرند و برای این عدد در فعلیت یافتن استعدادهای انسان و کامل شدن ملکات اخلاقی و پیمودن درجات معرفت تأثیری ویژه قایل شوند.

صدرالمتألهین شیرازی بر آن است که فقط پیامبران و اولیای الهی از راز تعیین عدد چهل باخبرند؛ سپس به نقل نکته ای لطیف از سهروردی، صاحب عوارف المعارف درباره راز آن می‌پردازد که خدای سبحان، گل آدم را در چهل روز سرشت؛ چنان که در حدیث آمده: «خمرت طینه آدم بیدی اربعین صباحا» و او را به گونه ای متناسب با عالم شهادت و غیب آفرید و در هر صباح که مرتبه ای از قوا و طبقه ای از اعضا را برای آبادانی جنبه شهادت (دنیایی) وی در او به ودیعه نهاد بین او و عوالم غیبی حجابی پدید آورد و او را به نوعی از ساحت قدس الهی دور کرد؛ بنابراین برای بیرون آمدن وی از این حجاب‌ها و نزدیک شدن به آن ساحت یک اربعین اخلاص در عمل لازم است. وی در ادامه، همین نکته را منشأ تعیین عدد چهل (چله نشینی ها) برای خلوت‌ها و ریاضت‌های عارفان دانسته است.

هم چنان که روایت پیشین، توجه عارفان را به خود جلب کرد، نقل حدیث دیگری از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که فرمود: هر کدام از امت من چهل حدیث مورد نیاز مردم در امور دین را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و دانشمند برمی انگیزد.توجه فقیهان و محدثان را به خود معطوف داشت، به طوری که کتاب‌های زیادی در زمینه چهل حدیث نگاشته شد. برخی بیش از 72 کتاب و برخی دیگر افزون بر 90 کتاب در این موضوع یاد کرده اند

اما چهل در اربعين حسينی، پشت سر گذاشتن چهل روز پر اندوه برای عزاداران و شيعيان واقعی حضرتش است. هرچه به اربعين حسيني نزديك تر مي شويم، دل‌هايمان بيشتر روانه كرب و بلاي حسيني و خاك مقدسش مي‌شود. هوايي مي شويم براي زيارت بارگاه مبارك و نوراني سالار شهيدان و ياران باوفايش.

قال ابومحمد الحسن العسکری(ع): «عَلاماتُ المُؤْمِنِ خمْس: صَلاةُ الْخَمْسِین، وَ زِیارَةُ الْأرْبِعَینِ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیمِینِ، وَ تَعفیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بسم الله الرحمن الرحیم

 امام حسن عسکری(ع) فرمود: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاردن، بسم‌الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن» 

(وسایل الشیعه/ج۱۰/ص۳۷۶)

 اَلبَرَكَةُ مِن قَبرِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام عَشَرَةُ اَميالٍ؛ 

تا ده ميل اطراف قبر حسين بن على عليه‏ السلام بركت است.(بحارالأنوار، ج ۹۸، ص۱۱۶، ح )

قال ابوجعفر(ع): «زِیارَةُ قَبْرِ رَسُولِ اللهِ(ص) وَ زِیارَةُ قُبُورِ الشُّهَداءِ وَ زِیارَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی(ع) تَعْدلُ حَجَّةً مَبْرُورَةً مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ؛ 

 امام باقر(ع) فرمودند: زیارت قبر رسول خدا و زیارت مزار شهیدان و زیارت مرقد امام حسین(ع) معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا(ص) به جا آورده شود». 

 (مستدرک ال وسائل/ج۱/ص۲۶۶) 

عن النبی(ص) قال: … «وَ هِی أطْهَرُ بُقاعِ الْأرْضِ وَ أعْظَمُها حُرْمَةً وَ إِنَّها لِمَنْ بَطحاءِ الْجَنَّة؛ 

پیامبر(ص) می‌فرمایند: کربلا پاک‌ترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگ‌ترین بقعه‌ها است و الحق که کربلا از بساط‌های بهشت است». (بحارالانوار/ج۹۸/ص۱۱۵) 

امام صادق(ع): «یا زُرارَة! إِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلی الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام اَرْبَعِینَ صَباحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أرْبَعینَ صَباحاً بِالسَّواءِ وَ إِنًّ الشَّمْسَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَباحاَ… وَ إِنَّ الْمَلائکَةَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَباحاً عَلَی الْحُسَینِ(ع)؛ 

 ای زراره، آسمان چهل روز بر حسین(ع) خون گریه کرد و زمین چهل روز برای عزای آن حضرت گریست به تیره و تار شدن و خورشید با سرخی خود چهل روز گریست… و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند». 

(مستدرک الوسائل/ج۱۰/ص۳۱۴)

امام صادق عليه ‏السلام : 

فى فَضلِ زِيارَةِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى عليه ‏السلام: أَنَّهُ لَم يَخلُ مَكانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ يُصَلّى عَلَيهِ مِنَ المَلائِكَةِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و َما مِن شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَهُوَ يَغبِطُ زائِرَهُ و َيَتَمَسَّحُ بِهِ و َيَرجو فِى النَّظَرِ إِلَيهِ الخَيرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛ 

پدرم در فضيلت زيارت حسين بن على عليه ‏السلام فرمودند: … و هر چيزى غبطه زائر آن حضرت را مى‏ خورد و خود را به او نزديك مي كند و با نگاه كردن به زائر امام حسين عليه ‏السلام اميد خير دارد؛ زيرا او به قبر امام حسين عليه ‏السلام نگاه كرده است. کامل زیارات ص325

علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن پشت نکرده‌ بلکه مانند نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله از ان بهره می‌گرفتند، آن‌روز که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین اربعین هم ازسوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت‌آن حضرت این روز برخوردار می‌کند.

اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز، زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق (ع‌) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است….. (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186).

 زیارت‌ اربعین، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین‌(ع‌) از این نهضت آمده است‌: «… و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌… و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی‌».

خدایا، امام حسین (ع‌) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت‌ خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.

الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منابع:

تبیان

جام جم آنلاین

افکار نیوز

بازتاب

باشگاه خبرنگاران جوان

حدیث زیارت امام حسین(علیه السلام)

ارتباط عمقي و معرفتي عيد قربان و عيد غدير

عید قربان روز عبودیت و بندگی است و عید غدیر عید ولایت.تاكنون راجع به رابطه بین این دو عید بزرگ كه با فاصله كمی از یكدیگر قرار گرفته اند، اندیشیده اید؟آری؛‌ رابطه این دو عید بزرگ به این صورت است كه كسی به مقام ولایت می رسد كه ابتدا به مقام بندگی و عبودیت خداوند رسیده باشد.حضرت ابراهیم در عید قربان پس از گذشتن از امتحانی كه خداوند سر راه او قرار داده بود، به مقام بندگی خداوند رسید و حضرت علی (ع) در روز غدیر از طرف خداوند به مقام ولایت رسید.

حرفی بزن، صدا به صدایی نمیرسد

دیگر مجال چون و چرایی نمیرسد

چاقوی بی رگ از رگ قربانی اش مکید

بر آتش دریده ندایی نمیرسد

یوسف به حکم پیرهنش تبرئه نشد

کودک، قضاوتش، نه! به جایی نمیرسد

مولود معجزه به زمان شفاعتی

بر دار صلیب است و شفایی نمیرسد

ابری نشست بر تب و تاب ستاره ها

پای پیمبری، به حرایی نمیرسد

شبها به چاه، حنجره ای وا نمیشود

انگشتری به وقت گدایی نمیرسد

حرفی بزن، نگو، که قضایش بجا شود

فرصت کم است و ، وقت قضایی نمیرسد

جانم به لب رسد، لب جانانه بر لبم

با این طلوع ” گر که نیایی” نمیرسد

(سعید پروانه)

قربان از قرب به معناي نزديكي و تقرّب گرفته شده. اوّلين قرباني كه در تاريخ بشر كنوني پذيرفته شد، مربوط به حضرت هابيل(1) ـ عليه السلام ـ است. در ميان اقوام پيشين هم رسم بر اين بود كه براي تقرّب به معبود يا معبودان خود قرباني كنند. اين مسأله ادامه يافت تا هنگام نبوّت حضرت ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ در اين هنگام ايشان سه مرتبه در رؤياي صادقه ديدند كه خداوند ايشان را به ذبح فرزند امر مي فرمايند. آنگاه كه براي ايشان يقين حاصل شد كه رؤيا صادقه است، خود را براي اجراي فرمان الهي آمده كردند، ولي تيغ، گلوي فرزند ايشان حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ را نبريد، و به امر الهي قوچي را به عنوان قرباني به جاي فرزندشان، ذبح كردند. اين قضيّه مبناي عيد قربان در اسلام هم قرار گرفت. بعد از ذكر تاريخچه اجمالي عيد قربان بايد مطالب ذيل را ذكر كنيم:

اوّلا: در روايات ما كلمه «قرباني» در مواردي ذكر شده مثل «الصلوة قربان كل تقيّ» نماز مايه تقرّب هر شخص پرهيزكار به خداوند است. پس با توجه به روايت شريفه «قربان»، «آنچه مايه تقرّب الي الله» است، صرفاً در ذبح حيوان خاصّ خلاصه نمي شود، بلكه مفهومي بسيار گسترده تر از آن دارد.

و بالاترين و عالي ترين مصداق «قربان»، جهاد با نفس و گشتن و از بين بردن رذائل نفساني و اخلاقي است كه در حديث شريف «موتوا قبل ان تموتوا» يعني بميريد پيش از آنكه شما را بميرانند، بدان اشاره شده دارد. معناي «موتوا» در حديث فوق اين است كه نفسانيّت خود را ذبح كنيد و از منيّت ها و هواهاي نفساني كاملا جدا شويد تا به جوار قرب الهي دست يابيد.

پيوند روز عيد قربان با عيد غدير كه عيد ولايت مطلقه كليّه الهيّه است، اين است كه در روز عيد قربان رذائل و هواهاي نفساني را در درون خود ذبح و قرباني كنيد تا با طهارت و پاكي روح، وارد، عيد ولايت مطلقه كليّه الهيّه حضرت امير ـ عليه السلام ـ شويد زيرا مسأله ولايت حضرت امير ـ عليه السلام ـ آن قدر پاك و طاهر است كه، هرگز نمي تواند با آلودگي هاي باطني، قدم در آن نهاد و خود را از مواليان واقعي حضرت امير ـ عليه السلام ـ دانست.

امّا خود عيد غدير با قطع نظر از عيد قربان،به منزله آخرين جزء از علّت تامّه نسبت به مبعث پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. بلكه غدير به منزله باطن يك چيز ظاهر و به منزله روح، نسبت به انسان است، زيرا تمامي خيرات و سعادات مشروط به ولايت امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ و فرزندانش ـ عليهم السلام ـ است. در روايات كثيره از طريق شيعه و اهل سنت وارد شده كه نورهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ يكي بود تا اين كه در صلب عبدالله و عبدالمطلب از هم جدا گشته و خداوند، ولايت آنان را بر همه مردم واجب نموده است و اين ولايت در روز غدير آشكار شد،(2) به همين جهت در قرآن كريم آمده: «امروز «روز غدير» دينتان را برايتان كامل و نعمتم را بر شما تكميل و دين اسلام را براي شما انتخاب نمودم».(3)

البته نكته اساسي در پيوند عيد غدير و قربان آن است كه در قرآن مي خوانيم: زماني كه خداوند حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ را به امتحانات گوناگون آزمود و ايشان همه آنها را به اتمام رساند، خداوند به ايشان فرمود: تو را امام براي مردم قرار دادم و او گفت آيا از ذريه من هم كسي به امامت مي رسد، خداوند فرمود، عهد من «امامت و ولايت» به ستمگران نمي رسد.(4)

از آيه شريفه فوق استفاده مي شود كه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ پس از تحمّل آزمايش هاي سخت كه از جمله مهم ترين آنها قرباني فرزند بود به مقام امامت رسيد، و اين امر نشان گر آن است كه نقطه مشترك روز عيد قربان و روز عيد غدير از لحاظ معرفتي و با نگاهي عميق، امر ولايت و امامت است.

اگر حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ ، فرزند خود را به قربانگاه آورد تا مايه تقرّبش به ذات اقدس الهي شود، حضرت امير ـ عليه السلام ـ هم تمام هستي اش را قرباني راه خدا نمود.

از ديگر اشتراكات عيد غدير و عيد قربان، مسأله فضيلت اين دو عيد اكبر الهي است: از امام رضا ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه فرمودند: در روز قيامت، چهار روز با شتاب به خدا مي رسد، همان گونه كه عروس به حجله خود مي رسد. پرسيدند اين چهار روز كدام است؟ حضرت فرمودند: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدير كه روزي است كه ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ در آن از آتش رهايي ياف و به جهت سپاسگزاري، آن روز را روزه گرفت و نيز روزي است كه در آن روز پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حضرت امير ـ عليه السلام ـ را به عنوان جانشين خود معرّفي و فضيلت هاي او را بيان نمود و خداوند بدين وسيله دين را كامل كرد و حضرت امير ـ عليه السلام ـ به خاطر شكرگزاري اين روز را روزه گرفته 

است.(5)
اين روز روز كمال، روز ناراحتي شيطان و روزي است كه اعمال شيعه و دوستداران آل پيامبر پذيرفته شده و خداوند عمل مخالفين آنها را باطل و نابود مي گرداند و اين همان است كه خداوند در آيه 23 سوره فرقان مي فرمايد: «آن اعمال اعمال مخالفين اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را باطل و نابود نموديم».

وجه اشتراك ديگر غدير و قربان را بايد در خود نام غدير جستجو كنيم، غدير نام بركه اي است كه اين واقعه اعلام ولايت امير المومنين ـ عليه السلام ـ در نزديكي آن واقع شده است. از سوي ديگر حاجيان هم كه به مني قرباني مي فرستند. شهر مكّه كنار چاه زمزم قرار دارند كه آب پر بركتش به دعاي حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ نياز آبي همه زائران و ساكنان مكّه را تأمين مي كند. بركه و چاه هر دو محل تجمع آب هستند و آب، مظهر پاكي است و تفسير عرفاني آب، همان ولايت و امامت است، همان طور كه آب ظاهر را تطهير مي كند، طهارت باطني هم بدون ولايت ممكن نيست.

لذا باز از هر دو عيد قربان و عيد غدير، به پاكي ظاهري كه مظهرش آب است و پاكي و طهارت باطني كه مظهرش ولايت است و معناي باطني آب هم همان ولايت است دست مي يابيم.

از سوي ديگر عيد قربان در هشتم ذي الحجّه است و عيد غدير در هيجدهم ذي الحجّه لذا هر دو عيد قربان و غدير با حج گره خورده اند و اين وجه اشتراك ديگري از قربان و غدير است و شايد سرّ اين كه بين اين دو روز، هشت روز فاصله است اين باشد كه بعد از آن كه انسان موفق شد به توفيق الهي باطن خود را از اغيار پاك نمايد و هوا هاي نفس خود را قرباني كند، هشت روز تا ولايت فاصله دارد.

امّا استفاده از اين ارتباط عميق بين قربان و غدير در افزايش، سطح معارف انسان چنين است: ما از مطالب گذشته به اين مطلب رسيديم كه قربان و غدير، نقطه تلاقي شان امامت و ولايت است، آن هم ولايت مطلقه كليّه، يعني ولايتي كه بر همه مخلوقات از قبيل جمادات،گياهان، حيوانات، انسان و فرشتگان عرضه شد و در رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ و يازده جانشين آنهاست ـ عليهم السلام ـ تمام درجات و مناجات پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اولياء و اوصياء به همين ولايت برگشته و اين ولايت از فناي بنده در حق و بقاي بنده به وسيله حق سرچشمه مي گيرد.

پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در روايتي مي فرمايند: اوّلين چيزي كه خدا آفريد نور من بود در حالي كه «آدم» هنوز در مرحله، آب و گل بود كه به همان ولايت اشاره دارد يا روايت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ كه من ولي بودم در حالي كه «آدم» هنوز در مرحله آب و گل به سر مي برد همان معناي ولايت را دارد. و از صاحب ولايت مطلقه با نام هايي مانند خليفه اعظم، قطب اقطاب، انسان كامل، عقل اوّل و روح اعظم در عرفان ياد شده است.(6) و همين مسأله امامت و ولايت ركن ركين اعتقادات شيعه است كه به واسطه آن، شيعه از غير شيعه در ميان مسلمين متمايز مي شود و در روايات كثيره، قبولي ساير اعمال يك فرد وابسته به پذيرش ولايت از سوي آن فرد شده و اين مسأله عمق مسأله ولايت را مي رساند.
پاورقی:
1. ر.ک: مائده : 27.

2. ملکي تبريزي، ميرزا جواد آقا، المراقبات، ص462 و 463.

3. مائده : 3.

4. بقره : 124.

5. همو، المراقبات، ترجمه محدث بندر ريگي، ابراهيم، انتشارات اخلاق، ص488، 1377ش.

6. همو،المراقبات، ص492.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

تبیان

همسران نمونه (سالروز ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) 


سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او (حضرت زهرا علیهاالسلام )خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند… از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند… در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».

تهیه و تنظیم: محمود رضا درخشانی

سربازی برای امام زمان (عج)

شناخت امام زمان(عج)در این رابطه باید گفت که ما در دوران غیبت وظیفه ای نداریم که حتما چهره امام را بشناسیم که به چه شکلی هستند و اینکه اگر امام را در کوچه و خیابان دیدیم، موظف باشیم که ایشان را بشناسیم و احترام بگذریم و وقتی گفته می شود امام زمانتان را بشناسید، منظور چنین شناختی نیست.

البته چنین شناختی در دوران حضور ائمه هم نبوده است. به طور مثال زمانی که امام صادق(ع) در مدینه بودند، شیعیان دیگر در مناطق مختلف حتی یک بار هم امام را ندیده بودند و چهره امام را نمی شناختند ولی می دانستند که امامشان در مدینه زندگی می کند، قیافه شان را نمی شناختند ولی امامشان را می شناختند.

منظور از شناخت این است که اول بدانیم امام زمانمان چه کسی است. اینکه فرزند امام حسن عسکری(ع) و از نوادگان پیامبر(ص) است، این همان شناخت شناسنامه ای است، اما آنکه بیشتر تاکید شده که باید معرفتمان را نسبت به اماممان بالا ببریم. منظور شناخت مقام امام است و وقتی می گوییم امام زمان امام است، یعنی میزان علم امام چقدر است، معنای عصمت چیست یا اینکه امام در جهان خلقت از چه رتبه ای برخوردارد هستند و چه احاطه ای بر موجودات دارند، توان اجرایی امام چقدر است که جواب همه این سوال ها در فرازهایی از زیارت جامعه کبیر آمده است.

کسی که در صدد شناخت امام است، می تواند با خواندن زیارت جامعه کبیره نسبت به امام معرفت کسب کند. همچنین در شناخت امام باید بدانیم در مقابل امام چه وظیفه ای داریم و امام چه حقی برگردن ما دارد.

سربازان امام چه کسانی هستند؟

در رابطه با سرباز امام می توانیم به دو برهه غیبت و ظهور اشاره کنیم. کسانی که در غیبت خدمت به حضرت می کنند و کسانی که بعد از ظهور در رکاب حضرت خواهند بود، ولی آنچه که بیشتر شنیده ایم، سربازانی هستند که در دوران ظهور در کنار ایشان هستند و طبق روایات دارای سه رتبه هستند.

رتبه اول کسانی هستند که هسته مرکزی یاران امام را تشیکل می دهند که 313 نفر هستند و فرماندهان لشکر امام محسوب می شوند و هر کدام پرچمدار یک سپاه هستند، دارای صفات بسیار بالا و کمالات هستند و در حد اعلای معرفت، خلوص، ایمان و شجاعت شناخته می شوند.

هسته دوم یاران امام، هسته 10 هزار نفری هستند که حلقه اتصال بین سپاه حضرت و هسته مرکزی باشند و از نظر معنوی دارای رتبه های بالایی هستند و در مقام سوم مردم عادی هستند و هر کس که به امام خدمت کند. به طوری که در روایات گفتند هر وفت سفیانی قیام کرد، هر کس به هر طریقی که توانست خود را به مکه برساند.

رتبه سوم یاران حضرت، همه مردمی هستند که دوستدار کمک یه امام هستند، باید گفت در دوران ظهور محدودیتی برای یار امام شدن وجود ندارد. ولی ترتیب دارد، کمالات بیشتر جز 313 و به ترتیب به افراد عادی می رسد.

در دوران غیبت به کسانی که نام حضرت را در جامعه زنده می کنند، زمینه سازی ظهور حضرت می کنند، به شبهاتی که در مورد حضرت است، پاسخ می دهند، فعالیت های فرهنگی دارند، به مردم معرفت می دهند و آماده شان می کنند، به اینها می گوییم سربازان امام زمان(ع)، همانطور که در زیارت نامه ها هم وارد شده که خدایا ما را از سربازان امام قرار بده. هم در ظهور و هم در غیبت.

شبستان