پیاده روی اربعین و صاحب الزمان(عج)


بیا که در غم دوری ماه گریه کنیم

ز داغ این سحر بی پگاه گریه کنیم

محرم است بیا زیر خیمه های عزا

بر این سر بی سرپناه گریه کنیم

کجایی ای نفست سوز روضه خوانی ها

ز سینه آه بکش تا ز آه گریه کنیم

مرا مسافر ایام اربعینت کن

که در کنار تو مابین راه گریه کنیم

شب عموست تو باید که روضه خوان باشی

که در عزای امیر سپاه گریه کنیم

چه میشد امشب ما نیز کربلا بودیم

برای فاطمه در قتلگاه گریه کنیم

شمیم حضور امام زمان (عج) در کربلا 

 تاکید بسیار بر بزرگداشت اربعین حسینی در بیانات ائمه اطهار (ع) را درک کرد تا جایی که معصوم (ع) زیارت اربعین را از نشانه های مومن برمی شمرد و اولیاء الله به بزرگداشت اربعین و حضور در آن سرزمین مقدس مخصوصا با پای پیاده از دیرباز اهتمام وی‍ژه ای داشته اند (البته این مسئله مطمئناً اسرار باطنی مهمی نیز دارد که تنها، اهلش قادر به درک آن می باشند). 

منتقم خون حسین (ع) در راه است 

از سوی دیگر رونق گرفتن شگفت انگیز مراسم اربعین در طی سالهای جاری و حضور دهها میلیونی عاشقان حسینی از سراسر جهان که موجب حیرت جهانیان شده است، بشارت های بزرگی در خود دارد، بشارت فراهم شدن سپاه بزرگ اسلام برای یاری آخرین حجت حق، بشارت باز شدن راه قدس که از کربلا می گذرد، بشارت فراگیر شدن نام و یاد حسین (ع) که امام عصر (عج) در هنگام ظهور خود را با این نام معرفی می کند و… 

آیا رهسپار شدن عاشقانه بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان به سوی قبله دلها و عظمت بی نظیر عزاداری سالار شهیدان نویدبخش در راه بودن منتقم خون حسین(ع) نیست؟ آیا این پیاده روی های میلیونی اربعین تمرین حضور در ظهور و بشارت بخش بسیار نزدیک بودن آن نیست؟ آیا این حضور بی نظیر اربعین در کربلا بشارت بخش بسیار نزدیک بودن آغاز حرکت سپاهیان عشق از عاشورای کعبه نیست؟ یقیناً جهان بزودی زود با چشمانی حیرت زده جمال نورانی طالب خون کربلا را در میان اقیانوس عزادارن حسینی مشاهده خواهد کرد، سیمایی ملکوتی که بعد از نوحه خوانی در رثای جد مظلوم خویش برای ریشه کن کردن ظلم و فتنه در جهان و حرکت به سمت بیت المقدس از مسلمانان یاری خواهد خواست. 

وجه مشترک زوار اربعین با یاران امام حسین (ع) 

یکی از ویژگی‌های قیام امام‌ حسین (ع) این بود که در کاروان ایشان همه حالات و وضعیت‌های انسانی وجود داشتند. هم مردان و هم زنان، از طفل شیرخواره گرفته تا کودک، نوجوان، جوان، میان‌سال و سالخورده، هم مجرد و هم متاهل، هم غنی و هم فقیر، هم دارای شان اجتماعی بالا و هم پایین، هم سالم و هم مریض، هم زود آمده و هم دیر آمده و حتی گناهکار. فصل مشترک همه این افراد، اخلاص بالای آنها در یاری امام زمان خود بود و البته هر کدام دارای رسالتی مشخص بودند. بعنوان مثال رسالت حضرت علی‌اصغر (ع) افشای قساوت و سنگدلی دشمن و برملا نمودن نامسلمان بودن دشمن نزد افراد مردد و حیران می‌تواند باشد و رسالت جناب حر اعلام باز بودن راه توبه و پیوستن به راه حق برای گناهکاران است. این ویژگی ممتاز جامع‌الحالات بودن قیام امام حسین (ع)، هرگونه بهانه‌ای را از هر کسی برای حرکت در مسیر ایشان می‌گیرد چرا که متناسب با وضعیت هر فرد، وضعیت مشابهی در کاروان ایشان وجود دارد. 

وجه مشترک زوار اربعین با یاران امام زمان (عج) 

باید سپاهیان عرب و عجم و ترک و لاتین از کشورهای مختلف به یکدیگر احترام بگذارند و با هم همدل و یکرنگ باشند و با نقاط ضعف فرهنگی و اجتماعی هم کنار بیایند و آنها را پوشش دهند. باید همه اقشار و قومیت‌های مختلف سپاه به یکدیگر محبت کنند و یکدیگر را به رسمیت بشناسند. به نظر می‌رسد اینها شرائط طبیعی و قهری شکل‌گیری سپاه حضرت حجت (عج) باشند که با تحقق آنها فقط باید منتظر ظهور فرمانده بود. 

راهپیمایی اربعین زمینه ساز ظهور حجت (عج) 

راهپیمایی زیارت اربعین، حماسه‌ای الهی و بی‌نظیر در تاریخ است. حماسه‌ای که محور آن امام حسین (ع) است. اولا این راهپیمایی همانند قیام امام حسین (ع) دارای همان ویژگی جامع‌الحالات است. همه و همه در آن حضوری خالصانه دارند. ثانیا در این راهپیمایی آشنایی و درک بالایی بین ملل و اقوام مختلف شکل می‌گیرد و به محبت و همدلی بین آنها منجر می‌شود. این محبت‌ها، از خود گذشتگی‌ها، بذل و بخشش‌های مالی و جانی و مهربانی‌ها به گونه‌ای هستند که گویا در مسیر و زمان راهپیمایی اربعین، ظهور صاحب‌الامر (عج) رخ داده است. ثالثا اگر قبول داشته باشیم که ظهور حضرت حجت (عج) از مسیر قیام امام حسین (ع) می‌گذرد، بی‌تردید راهپیمایی اربعین مصداق بارز آن است. در واقع راهپیمایی اربعین فراهم کننده شرائط تشکیل سپاه حضرت حجت (عج) و زمینه‌ساز ظهور ایشان خواهد بود. امید آن است با گسترش کمی و کیفی راهپیمایی اربعین، به زودی زود شاهد ظهور حضرت باشیم. 

پرسمان

ثبتیان

ام‏ البنین علیها السلام بانوی والا مقام


سیزدهم جمادی‏الثانی، یادآور روزی غم‏انگیز بود؛ روزی که در آن مادری فداکار و بانویی با عظمت از تبار دلاوران، به سوی معبود پر کشید. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه‏السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ با اهدای چهار فرزند رشید به پیش‏گاه مولایش، حسین بن علی علیه‏السلام ، با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرام‏گاهِ خوبان، در جوار دیگر فرزند زهرا علیهاالسلام برای همیشه رحل اقامت افکند.

نام و مشخصات

نامش فاطمه و کنیه‏اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی‏بن ابی‏طالب علیه‏السلام و فرزندانش عباس علیه‏السلام ، عبداللّه‏، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفرْ در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه‏السلام به شهادت رسیدند. آرام‏گاه وی در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است.

ولادت ام البنین علیهاالسلام

در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت ام‏البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ‏نگارانْ سال ولادت او را ثبت نکرده‏اند، ولی یاد آور شده‏اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه‏السلام ، در سال 26 ق اتفاق افتاده است.

برخی از تاریخ‏نگارانْ زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین می‏زنند.

بانویی از تبار دلاوران عرب

تاریخ گواهی می‏دهد که پدران و داییان حضرت ام‏البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن‏ها به هنگام نبرد، دلیرْمردی‏های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعتْ بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده‏اند، آن‏چنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود می‏آورند. اینان همانان هستند که عقیل ـ نسبْ‏شناس بزرگ عرب و برادر علی علیه‏السلام ـ به امیرالمؤمنین علیه‏السلام گفت: در میان عرب از پدرانش شجاع‏تر و قهرمان‏تر یافت نمی‏شود.

انتخاب ام البنین علیهاالسلام برای همسری علی علیه‏السلام

بعد از شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام برادرش عقیل را ـ که آشنا به علم نسب‏شناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.

عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی‏مانند بودند، و حضرت علی علیه‏السلام نیز این انتخاب را پسندید.

خواستگاری از ام البنین علیهاالسلام

بعد از این که عقیل شجره‏نامه‏های اَعراب را بررسی و ام‏البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه‏السلام ، او را نزد پدر ام‏البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندی و افتخارْ پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام برقرار شد.

امام علی علیه‏السلام ، در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او کوشید.

اولین روز زندگی مشترک

روز اولی که ام البنین علیهاالسلام پا در خانه علی علیه‏السلام گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم‏چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.

وقتی غمِ زهرا، شد همدم مولا

تو آمدی ای گل، در خانه گل‏ها

بر دربِ حریمِ، کاشانه نشستی

یعنی که کنیزِ، این خانه تو هستی

محمدعلی شهاب

تغییر نام

فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه‏السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن‏ها تداعی نگردد و رنج بی‏مادری آن‏ها را آزار ندهد.

محبت بی‏دریغ ام البنین علیه‏السلام به فرزندان زهرا علیهاالسلام

ام‏البنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می‏دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می‏کردند.

ام‏البنین علیهاالسلام ، فرزندان دختر گرامی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بر فرزندان خود مقدّم می‏داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می‏کرد و آن را فریضه‏ای دینی می‏شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است.

فرزندان ام‏البنین علیهاالسلام

ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه‏السلام ، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام‏البنین، یعنی مادر پسران می‏خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی‏هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام ، عبداللّه‏، جعفر و عثمان.

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه‏ فرزند حضرت ابوالفضل علیه‏السلام ادامه یافت.

مادر چهار شهید

با شهادت چهار فرزند ام‏البنین علیهاالسلام در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.

وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه‏ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی علیه‏السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده‏ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست‏هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می‏توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»

فرزندانم به فدای حسین علیه‏السلام

ام‏البنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجاد علیه‏السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین علیه‏السلام با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه‏السلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام‏البنین فرمود: از حسین علیه‏السلام مرا خبر ده!

بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام‏البنین پیوسته از امام حسین علیه‏السلام خبر می‏گرفت و می‏گفت: فرزندان من و آن‏چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد.

چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه‏السلام را به آن حضرت داد، صیحه‏ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.

این علاقه او به امام حسین علیه‏السلام دلیل کمال معنویت اوست که آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش کرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد.

ام البنین، پاسدار خاطره عاشور

از ویژگی‏های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه‏خوانی و نوحه‏سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل‏های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیه‏السلام ، عبیداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده‏ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می‏رفت و نوحه می‏خواند.

او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداریْ به حکومت وقت نوعی اعتراض می‏کرد و مردم را که اطراف او جمع می‏شدند، از جنایات بنی‏امیه، آگاه می‏نمود.

سفارش به دفاع از ولایت

هنگامی که امام حسین علیه‏السلام آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه‏السلام چنین سفارش می‏کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین علیه‏السلام و فرمان‏بردار او باشید».

ام‏ البنین علیهاالسلام ، واسطه فیض الهی

ام‏البنین، همسر علی علیه‏السلام و مادر سردار کربلا، نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتی والا برخودار است، و این مقامْ به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استواری و عبودیت ایشان است. از این‏رو، مؤمنانِ حاجت‏مند و دردمند او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسطه قرار می‏دهند، و غم واندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می‏زدایند.

اهل بیت علیهم‏السلام و ام البنین علیهاالسلام

محبت بی‏شائبه ام البنین در حق فرزندان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و فداکاری فرزندان وی در راه سیدالشهدا، در تاریخ بی‏پاسخ نماند. اهل بیت علیهم‏السلام هم در احترام و بزرگ‏داشت وی کوشیدند و بسیار از او قدردانی کرده، او را سپاس گفتند.

زینب کبری علیهاالسلام پس از رسیدن به مدینه، به محضرش شتافت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت. ایشان هم‏چنین در مناسبت‏های دیگر مثل عیدها، برای ادای احترام، به محضر ام البنین علیهاالسلام مشرّف می‏شد.

سخن بزرگان در بیان فضایل ام‏البنین علیهاالسلام

عالم جلیل‏القدر، زین‏الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام‏البنین علیهاالسلام می‏گوید: «ام‏البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‏ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می‏گذاشتند.» هم‏چنین علامه سید محسن امین می‏گوید: «ام البنین علیهاالسلام ، شاعری خوش‏بیان و از خانواده‏ای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‏نویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آن‏جا آشکار می‏شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‏دهند، به آن توجه نمی‏کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه‏السلام می‏پرسد؛ گویی امام حسین علیه‏السلام فرزندِ اوست نه آنان.

روزهای آخر

زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام‏البنین علیهاالسلام ، رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت خویش را به خوبی به پایان رسانید و فرزندانی تربیت کرد که فداییِ ولایت و امامت بودند.

او، بعد از زینب کبری علیهاالسلام دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ‏نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته‏اند، به طوری که عده‏ای آن را سال 70 ق بیان کرده‏اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 ق دانسته‏اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. ام‏البنین را در بقیع، در جوار امام حسن مجتبی علیه‏السلام ، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و دیگر شخصیت‏های اسلامیِ مدفون در آن‏جا به خاک سپردند

پارسینه

اهمیت غدیر 







از دیدگاه هر عاقل و خردمند، شرف و برتری هر چیزی بستگی به فایده و نتیجه آن دارد و لذا واقعه عظیم غدیر، از جمله وقایع مهم تاریخ جهان اسلام است که در شکل گیری اساس مذهب امت اسلام و جامعه مسلمین و در پیروی آنان از خاندان پیامبر عظیم الشان اسلام، مهمترین نقش را ایفا می کند و لذا دانشمندان امت اسلام این واقعه عظیم را در آثار خود از سال 276 تا 1044 هجری آورده اند، بزرگانی همچون: بلاذری، ابن قتیبه، طبری، ابن زولاق، خطیب بغدادی، ابن عبدالبر، ابن عساکر، شهرستانی، یاقوت حموی، ابن اثیر، ابن ابی الحدید، ابن خلکان، ابن حجر عسقلانی، سیوطی، یافعی، ابن الشیخ، ابن کثیر، ابن خلدون، ابن صباغ، قرمانی و. . . (امینی، 1394).

حضرت محمد(ص) در بازگشت از حج، آخرین رسالت خویش را انجام داد. دستور آمد: “یا ایها الرسول بلِّغ ما انزل إلیک. . . (مائده، آیه 67). پیامبر (ص) در پی نزول این آیه در غدیر(حسینی بحرانی، بی تا ) و دستور خداوند، در هیجدهم ذی الحجه سال یازدهم هجری در مکانی به نام غدیر خم به مردم فرمود: «ا لست اولی بکم من انفسکم» مردم همگان فرمایش آن جناب را تصدیق کردند و اعتراف نمودند. پیغمبر بلافاصله دست علی علیه السلام را بالای دست مبارک خود بردند و عطف به جمله ما قبل فرمودند: «من کنت مولاه فهذا مولاه. . . » (ابن شهرآشوب، بی تا؛ امینی، 1394؛ بلاذری، 1417) بعد از این کار، بزرگان صحابه به علی(ع) تبریک گفتند. «بخ بخ لک یا علی اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة » (طبرسی، 1377 ). از این که زین پس امام علی(ع) مقام ولایت را بر عهده دارد، آیه نازل شد که با این کار دین اسلام و نعمت کامل شد(مائده، آیه 3) (ابن سعد، ۱۳۷۴ ).



غدیر تنها یک روز نیست، غدیر کلید خوردن تاریخ است. تاریخی به وسعت جهان و به عمق بشریت و انسانیت. پس انگاریدن آن به عنوان تنها یک عید، یک روز، بدون دانستن و تفکر در فلسفه آن ظلم به معنای تبلیغی، اندیشمندانه و جهادی آن است. اگر تنها هدف، داشتن مدیر و حاکم یک اجتماع بوده، می شد یک فرد سیاسی، یک جامعه شناس، یک مدیر، یک فرد آشنا به مسائل حقوقی، جامعه را اداره کند اما از قرائن پیداست که هدف انتخاب و انتصاب یک انسان کامل بیشتر از مدیریت یک جامعه است.

 







حال معلوم شد پیغمبر (ص) از جهت اینکه اطاعتش بر همه مسلمین واجب است حتی به خود آنان بیش از خودشان ولایت دارد و سزاوار است که در باره آنها هر گونه امر و نهی بفرماید و شئون زندگی آنان را در دست خود گیرد این معنی در باره امیر المؤمنین علیه السلام نیز کاملا صدق می کند و او هم مانند پیغمبر است زیرا اطاعت او هم واجب است و امر و نهی و تدبیر زندگی و شئون اجتماعی مسلمین در اختیار اوست زیرا خود پیامبر(ص) فرمود: «هرکس من مولا و صاحب اختیار او هستم، زین پس علی مولای اوست. . . » (مفید، 1364 ). هدف تعیین چراغی بوده که با تمسک به آن تظلم خاموش شود، ترس به شجاعت، تساهل به تعهد تبدیل شود و انسانیت به واسطه کلام او، اخلاق او، نقش امامت الهی او تحقق یابد.

فرهنگ و آموزه های غدیر
در خط غدیر هیچ تشویشی نیست، شکی نیست، تسلیمی نیست، تساهل و تسامحی نیست و چشم پوشی از حقی نیست. در این خط، طاغوت معنایی ندارد. تمام عظمت طاغوت در برابر تمام عظمت ابوذر پابرهنه قرار می گیرد؛ تسلیم و حقیر و خفیف. در خط غدیر، حکم، حکم خداست؛ اما قرآن بر سر نیزه نیست؛ شجاعت و دلاوری در قلب مالک اشتر است. اینجاست که پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع) حدیث منزلت را بیان داشته و فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنه لانَبیّ بَعدی»( ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵۱۳۸۷).


در حکومت غدیر جامعه ای نیاز به پیشوا دارد که فرد فردش در مدرسه اسلام تربیت شده اند. بنابه نقل خطیب بغدادی، عمربن خطاب(خلیفه دوم) با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به علی(ع) دشنام می داد منافق خواند (خطیب بغدادی، ۱۴۲۲).

در حکومت غدیر زیر چتر معنویت است که می توان در آسمان پیشرفت علمی و تکنولوژیک بال زد. در حکومت غدیر چشمه های استعداد علمی با افراد آن متولد می شود و حکومت موظف و مکلف پرورش این استعدادهای مسلمان است؛ پس برنامه ریزی در جهت تولید علم و حمایت از نخبگان علمی و فرهنگی وظیفه حاکم الهی غدیر است.

قصه غدیر از با اهمیت ترین موضوعات تاریخ است. زیرا مذهب آن ملّت ها و طوایفی که آل رسول را پیروی کردند بر این واقعه و بسیاری ازدلیل های محکم کردند، تعدادشان به میلیون ها نفر می رسد، که از نظر کیفیت همیشه پیشرو کاروان دانش و عظمت و فرهنگ بوده اند و همواره درمیانشان حکیمان و عالمان، زبدگان جهان انسانیت، نابغه هایی در علوم و فنون مختلف، مصلحان و رهبران، پادشاهان و سیاستمداران وجود داشته اند.

رمز فرهنگ و آموزه های غدیر، کمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت بود. به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مامور شدند «ولایت » را به صاحب ولایت تبریک گویند و با آن حضرت بیعت کنند. رسول خدا نیز براین نعمت الهی شادمانی کرد و فرمود: «الحمدلله الذی فضلناعلی جمیع العالمین.» (طبرسی، 1377).

مسلم و محرز است که تمامی اهل تحقیق و اندیشه و تمامی علماء اسلامی نیازمند به آگاهی از تاریخ هستند، ولی آن تاریخی که صحیح و مبتنی بر حقایق و واقعیات باشد که در واقع اینگونه آگاهی به علوم هادی و راهشگا و قابل اتکا است، نه تاریخی که آلوده به خرافات، دروغ و داستان سرایی، و مکر و فریب روایان باشد.

 آنچه از غدیر برای ما اهمیت دارد، آموزه ها و فرهنگ غدیر است و اینکه چه درسی بگیریم تا بتوانیم الگو شویم لذا می توان با رفتار و کردار و گفتار خود، فرهنگ غدیر را معرفی کرد. بی شک، آموزه ها و درس های غدیر برای جامعه بشری کاربرد گسترده ای دارد. یکی از این آموزه ها گزینش بهترین ها برای تصدی هر امری است. اینکه علی (ع) وارث حقی بود که از سوی پیامبر خدا (ص) به او اعطا شده و به حق نیز شایسته آن بود.

از فرهنگ و آموزه هایی که می توان برخاسته از غدیر دانست این است که: حضرت علی (ع) هیچ کس را برای بیعت با خود، مجبور نکرد. طوری که مردم بعد از قتل عثمان بن عفان(خلیفه سوم ) بصورت خود جوش با حضرت بیعت کردند. همچنین بر آنان که به او رای منفی دادند و در قضیه حکمیت، حق را به ناحق دادند، خرده نگرفت و محدودشان نکرد. نیز در مقابل آنان که با او در جنگ جمل و. . . رو در رو شدند، بخشش را بهتر از انتقام دانست.
منابع

1- ابن ابی الحدید، فخرالدین ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، جلد13، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷ق.
2- ابن سعد، محمد، طبقات الکبیر، جلد2، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴.
3- ابن شهرآشوب، ابی جعفر رشید الدین محمد بن علی، المناقب، قم، موسسه انتشارات علامه، بی تا.
4- امینی، عبدالحسین، حیات جاویدان(خلاصه 22 جلد ترجمه فارسی کتاب شریف الغدیر)، عبدالله عصام رودسری، ساری، آویدا، 1394-
5- بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، نوبت چاپ: اوّل ، دار الفکر، بیروت، 1417-
6- حسینی بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، جلد 1، آفتاب، تهران، بی تا،
7- خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ مدینه السلام، جلد8، چاپ بشار عوّاد، بیروت، ۱۴۲۲ق.
8- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اعلام الوردی باعلام الهدی، ترجمه عزیزالله عطاری، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷.
9- مفید، محمد بن نعمان، ترجمه حسین استاد ولی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۶۴. سایت تابناک

ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) و جهیزیه ایشان

رسول مهربانی ها(ص):

اگر علی (ع) آفریده نمی‌شد، هیچ همتایی برای فاطمه (س) وجود نداشت!

کنوزالحقائق،۱۲۴

سالروز ازدواج امام علی(ع)  و حضرت زهرا(س) مبارک باد

در حدیثی از امام صادق(ع) که در صفحه 214 کتاب «معانی الأخبار» نقل شده، آمده است:پیغمبر خدا(ص) مهریه هیچ یک از همسران خود و همچنین مهریه هیچ یک از دخترانش را بیش از دوازده اوقیّة و نشّ تعیین نکرده و «اوقیّه» 40 درهم، و «نشّ» 20 درهم است.

با توجه به حدیث نورانی امام صادق(ع)، مهریه حضرت زهرا(س) حداکثر 500 درهم است.

در کتاب «شهر گمشده» به قلم محمدحسن زورق موضوع میزان مهریه و جهیزیه حضرت زهرا(س) با استناد به روایات چنین درج شده است:

کابین زهرا، زره علی بود. علی زره را فروخت (به سیصد و هشتاد، چهارصد و هشتاد، پانصد یا … درهم). گفته می شود عثمان این زره را خرید و دوباره آن را به علی هدیه کرد.

پیامبر مقداری از بهای زره را در اختیار سلمان فارسی، بلال و ابوبکر قرار داد تا با آن وسایل زندگی فاطمه و علی را تهیه کنند. تقدیر چنین بود که سه مسلمان پیشاهنگ از نژادها، قاره ها، کشورها و طبقات مختلف وسایل زندگی خانواده ای را تهیه کنند که قرار بود مهد پرورش همه ارزش های خدایی شود و شیوه درست زیستن و روش به خود آگاهی و خدا آگاهی رسیدن را به مثابه نمونه ای برای همه ملتها و همه نسل ها و همه عصرها مجسم کند. پیامبر در هر حرکتی که برای ساختن مدینة النبی می کرد به ضرورت مشارکت همه در بنای آن و نجات همه از چاه تاریک و بی انتهای فردیت و قومیت، و به حضور مشترک همه در متن سیر تاریخی انسان به سوی خدا توجه داشت. سلمان، سفید پوست بود و از ایران، فرزند یک دهقان، فردی از طبقه متوسط جامعه ایران که در جست و جوی حقیقت، تن به بردگی داده بود و خود را به مدینه رسانده بود. بلال، یک برده سیاهپوست بود از حبشه که رنج بردگی را با شکنجه ای که در راه خدا تحمل کرده بود، بر خود مضاعف کرده بود و پا به پای پیامبر و به دنبال او تمام راه آزادی و پیروزی را پیموده بود و ابوبکر یک پیشه ور ثروتمند از قریش بود که در نخستین سال های پیدایش اسلام، ایمان آورد و در بیشتر تحولات آن حاضر بود.

صورت جهیزیه حضرت زهرا (س) برای ازدواج

ابوبکر می گوید:مقدار پولی را که در اختیار ما قرار گرفت شمردم، 63 درهم بود. با این 63 درهم وسایل زیر خریداری شد:

1- یک پیراهن سفید.2- یک عبا.3- یک حوله سیاه خیبری.4- یک روسری بزرگ.5- یک تختخواب که از پوست درخت خرما بافته شده بود.6- دو عدد تشک کتانی سبزرنگ که یکی با پشم گوسفند و دیگری با لیف خرما پر شده بود.7- چهار عدد بالش از پوست میش طائف که با گیاهی به نام اذخر پر شده بود.8- یک قطعه حصیر قجری.9- یک عدد پوست برای فرش.10- یک پرده پشمی.11- یک عدد آسیای دستی.12- یک عدد کاسه مسی.13- یک مَشک چرمی برای آبکشی.14- یک تشت برای شست و شوی لباس.15- یک عدد کاسه.16- یک ظرف آبخوری.17- یک مطهره.18- یک سبوی گِلی سبز رنگ.19- دو کوزه سفالین.

این تمام جهاز دختری بود که مادرش ثروتمندترین زن عرب بود و روزی کاروان های تجاری اش از شام تا یمن در حرکت بودند و او تمام این ثروت را در راه اسلام نثار کرد، و پدرش پیامبر خدا بود و فرمانروای مدینة النبی.

هنگامی که جهاز فاطمه را آوردند، اشک در چشم پیامبر حلقه زد و گفت:خداوندا! این پیوند را برای کسانی که اکثر ظروفشان سفالین است، مبارک گردان!

شهید بابایی


از شهید بابایی پرسیدند :

عباس جان چه‌خبر ؟ چه کارمیکنی ؟ 

گفت:

به نگهبانی دل مشغولیم

تا کسی جز خدا وارد نشود.

 پانزدهم مرداد سالروز شهادت شهید #عباس_بابایی